یادداشت امید احدی رشید
دیروز
کتاب بندهی خدا یه رمان تاریک و خفقانآوره که با قلم بیرحم و سرد کورمک مککارتی، سقوط کامل یک انسان به اعماق انزوا و جنون رو روایت میکنه. لستر بالارد، به عنوان شخصیت اصلی قصه، نمادِ تنهایی و راندهشدگیه؛ یه موجود منزوی و خالی از امید که کمکم مرزهای انسانبودن رو پشت سر میذاره. زبان کتاب ساده و خشک اما بسیار تأثیرگذاره، جوری که حس وحشت، پوچی و تهیبودن رو دائماً منتقل میکنه. خوندن این کتاب راحت نیست، خوشایند هم نیست، اما به شدت تأملبرانگیزه و صرفاً روایت یه جنایتکار یا روانپریش نیست؛ بلکه نوعی آینهست که سوالهای ناخوشایندی ازت میپرسه: انسان بودن یعنی چی؟ چه چیزهایی ما رو از "دیگری" جدا میکنه؟ و آیا واقعاً همه ما (حتی بدترینِ ما) بهنوعی «بندهی خدا» نیستیم؟
(0/1000)
نظرات
تاکنون نظری ثبت نشده است.