یادداشت فاطیما

        حس عجیبیه طوری با یه مجموعه زندگی کنی ، که وقتی نویسنده پایان داستان رو می‌نویسه و آخرین ماجرای هر زوج رو برات تعریف میکنه ، ناگهان حس می‌کنی دیگه از اون جمعیت شلوغ شخصیت ها دور و برت خبری نیست ؛ همه رفتن پی پایان خوششون. هر کدوم یه گوشه ای از باغ ان و تو تنها موندی و یه دفعه بعد از تجربه  ی حسی شبیه بالا اومدن از عمق آب روی سطح و نفس تازه کردن می‌بینی ، اع ، رو فرش نشستی و دور و برت وسایل خونه است و صدای تلویزیون از دور دست ها به گوش می‌رسه...
دلت میگیره ، چون ماجراجویی تو دیگه تموم شده...
خب ، با بهترین مجموعه از سری دلتورا طرف هستین. دیگه از فضای ناآشنای مجموعه اول و همچنین سیر طاقت فرسای مجموعه دوم خبری نیست ! این مجموعه پره از راز های سربسته جدید ، گذشته های دردناک و تلاش برای بردن نبردی پیش بینی ناپذیر در برابر ارباب سایه ها.
همه چیز تکمیل بود ! درست همونطور که شایسته ی یه داستان خوبه. پر از اژدهاهای مقتدر و دوست داشتنی ، دختران قوی و دشمنان سرسخت و نبردهای خونین ! 
نیازی به تعریف بیشتر من نیست ، مشک آن است که خود ببوید.
یه تکه ی بزرگ از قلبم تا ابد متعلق به دلتورا می‌مونه..‌.
حالا دیگه میدونم که دنیام رو پیدا کردم :)
به امید دیدار دوباره بین صفحات کتاب♡
      
53

7

(0/1000)

نظرات

آخرشم شد اژدهاها 

1