یادداشت زهرا محسنی فرد
1402/3/8
کتاب ، شراب من است. با خواندنش هر چه دور و ورم هست فراموش میکنم و مست می شوم در دنیایش ، لذتی را تجربه میکنم که با هیچ چیز دیگری نمی توان تجربه کرد. برای دقایقی کل بدبختی هایم لای سطرها گم و گور می شوند و فراموشم میشود همه چیز. بعضی شان شراب نابند اما و این کتاب یوتا ریشتر از آن بعضی هاست. شروع بی نظیرش، زبان لطیفش، توصیفات و صحنه ای که خلق شده، شخصیت ها، نمادها همه چیز همه چیز ش با لب و دهن آدم بازی می کند .فکرش را بکنید من که پنج شنبه قرار است بروم جنوب این کتاب دستم باشد و بخوانم.. گاهی وقت ها باید عزم سفر کرد و رفت، به سویی که هوایش تابستانی است. به سمت جنوب..شاید به کنار دریا..شاید راه می افتیم و همه جا بوی آفتاب و باد می دهد... خدا را به چه شناختی به خواندن کتاب ها درست زمانی که باید!
19
(0/1000)
1402/3/9
0