یادداشت مجتبی شاهسون
1400/10/9
جنگ چهره زنانه ندارد سوتلانا آلکساندرونا الکسیویچ سوتلانا آلکسیویچ، روزنامه نگار و نویسنده بلاروسی، در کتاب «جنگ چهره زنانه ندارد» به نوشتن یکی از متفاوت ترین کتابها با محوریت جنگ میپردازد. این کتاب که شرح وقایع مستند از زبان زنان حاضر در جنگ جهانی دوم است، در سال 2015 برنده نوبل ادبیات شد. تفاوت این کتاب با کتابهای دیگر درباره جنگ، نگاه آن است. ما همیشه جنگ را از چشم مردان دیده ایم. مردان همیشه مدالها و افتخاراتشان را به ما نشان داده اند. ما شاهد دلاوری ها و از خودگذشتگی مردان برای حفاظت از خاک سرزمین هایمان بوده ایم. کتابها را آنگونه که آنها نوشته اند و وقایع را به همان شکلی که در ذهن آنها ثبت شده است به حافظه سپرده ایم. اما این بار از زبان زنانی می خوانیم که پا به پای مردان جامعه خویش برای حفظ و حراست از خانه و زندگی آبا و اجدادیشان، برای محافظت از خانواده، همسر و فرزندانشان اسلحه به دست گرفته، پشت تانک و تراکتور و قطار نشسته و خلبانی هواپیما و هلیکوپترها را به عهده گرفته اند. زنانی که استتار کرده، عملیات شناسایی را پیش برده، تونل زده و اسیر گرفته اند. زنانی که اکثرشان پس از فارغ التحصیلی از مدرسه با شور و شوقی نوجوانانه تحت تاثیر اشتیاق جامعه برای محافظت از کشور پا به جبهه های جنگی گذاشته اند که نه پوتینی برایشان اندازه است و نه افسران حاضر به تعلیم و آموزششان هستند. در این کتاب به کرات با جملاتی از این دست مواجه میشویم که میگویند: «دختر بچه انداختن تو دست و پام. این گروه کر زنونه چیه؟ اینجا میدون جنگه، جای رقصیدن نیست» و پس از اینکه قدرت و توانایی همان دختربچه ها را می بینند اقرار میکنند: «حالا حرفامو درباره اینکه یه مشت بچه اید پس میگیرم. شما سربازید». در این کتاب به خوبی تردیدهای زنان در کشتن و آسیب رساندن به دشمنان بیرحمشان دیده میشود. اینها چیزهایی است که مردان از آنها سخن نمیگویند اما وقتی زنی که مظهر آفرینش است مجبور به خلاص کردن اسیری میشود که چند روزی را با اون سپری کرده چه اتفاقی می افتد؟ ما هیچ گاه درباره عاطفه در جنگ چیزی نشنیده ایم. چه چیز رخ میدهد وقتی مادری که صدای نوزادش میتوانست تمام مردم پناه آورده به جنگل را لو بدهد، سر کودکش را آنقدر زیر آب نگه میدارد تا نوزاد در دست خودش جان بسپارد؟ ما همیشه از موفقیتها و امید و جنگاوری و دلیری شنیده ایم. این کتاب، چهره زنانه جنگ را به ما نمایان می سازد. چهره کثیفی که بوی مردار آن مشام را می آزارد. چه کشته شده سرباز این سمت باشد چه آن سمت، قلب این زنان برای همه آنها می تپد.
(0/1000)
نظرات
تاکنون نظری ثبت نشده است.