یادداشت نیکی

نیکی

نیکی

1402/3/8

خون بر برف
        میتونی حسابرس باشی اما به فکر بیوه های مقتولت باشی
خوانش پریش باشی اما از بینوایان لذت ببری
بدونی که با چاقو میشه کشت ولی برس توالت انتخاب کنی چون با چاقو زود تموم میشه.
کسی که کامل نیست ولی خوب فرق سرشار کردن از عشق و غرق کردن در اون میدونه.
این کتاب اولین اثری که از این نویسنده خوندم و دوستش داشتم، یک نفس با ضرباهنگ دنیای سرد و برفی اولاف پیش رفتم و فهمیدم که چقدر داستان گفتن دوست داره

بخشی از کتاب:
...اما فقط دو چیز را میدانم. یکی اینکه نمیدانم میتوانم یکی مثل تورا خوشبخت کنم، چون من یکی از همان آدم‌هایی هستم که همه چیز را تباه میکنند، نه از آن آدم‌هایی که زندگی و معنا خلق میکنند‌ و دومین چیزی که میدانم این است که دوستت دارم، ماریا. و به همین خاطر آن دفعه برای شام نیامدم. اولاف
      

17

(0/1000)

نظرات

پیشنهاد میکنم کتاب خورشید نیمه شب رو هم که از همین نویسنده هست بخونید که میشه گفت دنباله همین داستان از از لحاظ موضوعی کاملا متفاوت است

1