یادداشت

نقشه هایی برای گم شدن
        امروز نقشه‌هایی برای گم شدن را تمام کردم. 
یقینا اینطور شنیدن کتاب حین انجام کارهای روزمره خیلی دقیق و جزئی نبود، ولی به قدر نیازم، کتاب برایم آورده داشت.
به نظرم نقطه طلایی کتاب ماجرای آن نابینا بود که کمک می خواست و اشاره نویسنده به لطف کمک خواستن.
 و مهمتر از آن اشاره به این نکته که ما دانسته هایی داریم که خبر نداریم که آنها را می دانیم و برای همین از ارزش آنها غافلیم.
 و بازهم مهمتر از هر دوی اینها ماجرای نمایشگاه خلاء و تاثیر پیش فرض‌ها در شناخت حقیقی دنیا، که مرا یاد سریال تدلسو انداخت و آن منولوگ درخشان کافه در مورد کنجکاوی و قضاوت ....
در کل کتاب خیلی خوبی بود و تا اندازه زیادی از تفکر آزاداندیش نویسنده لذت بردم، اینکه نویسنده از بازماندگان یهود لهستان بود ولی مثل خیلی از هم‌کیشانش کتاب را به میدان عقده گشایی هولوکاست تبدیل نکرده بود، اینکه خودش آمریکایی بود ولی به آمریکایی های متجاوز به بغداد لقب لاشخور می داد، اینکه این همه با ساکنان بومی آمریکا همنشینی کرده بود و از فرهنگ عمیقشان گرته برداری کرده بود، همه اینها، با وجود انبوه جزییات و تنوع زیاد موضوعات مطرح شده که گاهی ذهن را پراکنده می کرد، خواندن این کتاب را برایم ارزشمند کرد.

      
13

3

(0/1000)

نظرات

تاکنون نظری ثبت نشده است.