یادداشت آریانا سلطانی

        یادداشت‌های یک دیوانه
نوشته نیکلای گوگول
ترجمه خشایار دیهیمی


برشی از کتاب:

«همیشه می‌نشست و با لبخندی دلپذیر به مهمانانش گوش فرا می‌داد، گاهی هم خودش صحبت می‌کرد، اما غالبا ترجیح می‌داد سوال‌هایی بکند. از آن دست پیرمردها نبود که یک بند از گذشته‌های خوب با آب و تاب حرف می‌زنند، دوران فعلی را تقبیح می‌کنند و جان آدم را به لب می‌رسانند. برعکس همه جور سوالی می‌کرد و کنجکاوی و دلبستگی شخصی شدیدی به وضع زندگی‌ آدم‌ها، موفقیت‌ها و شکست‌هایش، نشان می‌داد. چیزی که همه پیرمردها و پیرزن‌های‌ خوش قلب همیشه نگرانش هستند.» (مالکین قدیمی، ص۲۵۱)


این گوگول کیست که عالم شیفته اوست؟ گوگول نویسنده قرن نوزدهمی امپراتوری روسیه و زاده سرزمین اوکراین بود. او را اوکانر پدر داستان کوتاه خطاب کرده و داستایفسکی آثار گوگول را دارای ورطه‌های عمیق و بحران‌های اساسی می‌دانست و تورگنیف اذعان داشت که: ما[نویسندگان روس همه از زیر شنل او بیرون آمدیم. در آثار چخوف طنز تلخ مزه او موج می‌زند و آبلوموفِ گانچارف نیز تأثیر بسیاری از قلم این نویسنده گرفته است.
بسیاری گوگول را پدر داستان نویسی مدرن روسیه(پس از دوره کلاسیسم و رمانتیسم) می‌دانند. 
نوشته‌های او سبک #گروتسک را دارند؛ سبکی که دارای طنزی نیش‌دار، تلخ و همراه با غمی عمیق بیان می‌شود. مخاطب توام با شوخی‌های داستان نه توان خندیدن از ته دل‌ را دارد و نه می‌تواند سنگینی حزن را پس بزند. ‌داستان‌های گوگول عموما بر سر هیچ آغاز می‌شوند و بر سر هیچ ادامه و با اندوه و ماتم به پایان می‌رسند. زندگی گوگول نیز هرچند برای هیچ آغاز نشد و با هیچ ادامه نیافت، چه نوشته‌های او را با شکسپیر مقایسه کرده‌اند، با این حال پایان دلخراش زندگی‌اش همچو آثار به جا مانده از او شکل گرفت. 

این کتاب مجموعه‌ای از ۸‌ داستان کوتاه است که «شنل» را از میان آنها خوانده بودم. با این حال یک به یک آنها در نوع خود بی‌نظیر و خواندنی بودند. یادداشت‌های یک دیوانه به بهترین نحو افکار اسکیزوفرنیک را به تصویر می‌کشید، بلوار نیفسکی زیبایی تصادفات زندگی را داشت و داستان دماغ رئالیسم جادویی نابی داشت و …

در آثار او حادثه‌ای کوچک اغلب زندگی انسان‌ها را چنان دستخوش تلاطم می‌کند که باور نکردنی بودن ارتباط آن واقعه با وسعت تاثیرش، از جذابیت‌های قلم این نویسنده است.


«اما نظم عوضی دنیا چنین است: علت‌های پیش پا افتاده به وقایع بزرگ دامن زده‌اند، و از سوی دیگر حوادث عظیم نتایج پیش پا افتاده‌ای داشته‌اند.»(صفحه ۲۶۳)


گوگول نه تنها مرزهای واقعیت و خیال را نمایان می‌کرد، بلکه نمایانگر روسیه دوره امپراتوری نیکلای اول و از منتقدین سیستم اداری و حکومتی و اوضاع اجتماعی دوره خودش بوده و تعهد خود به عنوان نویسنده مردمی را هیچگاه کنار نگذاشت.  نمایشنامه «بازرس» او با کمک خود نیکلای اول از زیر تیغ سانسور نجات یافت و خود شخص امپراتور در شب اجرا حضور داشته و در وصف آن گفت: همه از جمله خود من متوجه موضوع شدیم. 
گوگول در نهایت با بحرانی اعتقادی، نوشتن رمان بلند خود را (نفوس مرده) نیمه کاره رها کرد و با دنیای ملال‌انگیزی که داشت وداع گفت. او در حلقه اطرافیان پوشکین و از ستایشگران او بود.

در پناه خرد
      
9

2

(0/1000)

نظرات

تاکنون نظری ثبت نشده است.