یادداشت حــدیث کریمی
3 روز پیش
از رنج روزگار کجا میتوان گریست؟/از جبرِ اختیار کجا میتوان گریست؟ بی عطر و بی شکوفه چو گلهای کاغذی/ در موسم بهار، کجا میتوان گریست؟ شد هفت خط جان و جهان خالی از شراب/ از جور کردگار، کجا میتوان گریست؟ ما بی دیار،در وطن خویش ماندهایم/بر مرگ بیمزار، کجا میتوان گریست؟ گفتی که در مقام رضا، جای شکوه نیست/ای آفریدگار! کجا میتوان گریست؟ همواره باختن به حریفی که غایب است/ماییم و این قمار...، کجا میتوان گریست؟
(0/1000)
نظرات
تاکنون نظری ثبت نشده است.