یادداشت حسام‌

حسام‌

1400/6/23

داستان من و شعر
        امروز که کتاب‌خانه‌ام را به دنبال کتابی ورنداز می‌کردم چشمم به داستان من و شعر افتاد و نفهمیدم چه شد که بیش از نیمی از آن را برای چندمین بار خواندم و نیمه‌ی دیگرش را تورق کردم. کاش دستم به نِزار قبانی می‌رسید و آرام در گوشش زمزمه‌ می‌کردم که ای شاعر! کتابت برای من مصداق همان تعریفی‌ست که از شعر کرده‌ای: "شعر انتظار چیزی‌ست که انتظار نمی‌رود!" اغراق نبوده وقتی سروده‌ای: 
عندی لِلحُبِّ تعابیر
ما مرَّت فی بال دوات! 
نثر کتاب پر از همان تعابیری‌ست که از ذهن هیچ دواتی نگذشته‌است! او برای توضیح هر مسئله‌ای از تشبیهات فراوان و بکر استفاده کرده است که به هیچ وجه مخل معنی نبوده و به فهم بهتر موضوعاتی که درباره‌ی آن صحبت می‌کند کمک می‌کند. موضوعاتی که بدون این تشبیهات اساسا قابل تشریح نیستند.
نزار قبانی را به "شاعر‌المراه" می‌شناسند. موضوع زن و عشق در نظر شاعران همیشه همراه با اتهاماتی بوده. مسائلی که شاعر را به "شهریار هزار و یک شب"  و "دون‌ژوان" بودن تقلیل می‌دهد‌. این اتهامات در مورد شاعری که معتقد است "من شعر می‌گویم پس رسوایم" و شعرش از عریان‌ترین شعرهای عرب است بسیار شدیدتر است. نزار قبانی به خوبی در چند فصل کتاب به این موضوع پرداخته.
موضوع مهم دیگری که در این کتاب به آن پرداخته شده رابطه‌ی شاعر و مردم است. بسیاری از منتقدان شعر و حتی عوام، شاعران را  مردمی هپروتی می‌دانند که ارتباطشان را با واقعیت از دست داده‌اند! نثر نزار قبانی در تشریح این موضوع آنقدر بلیغ و فصیح است که حرف زدن من درمورد آن اضافه است.
کتاب بسیار مختصر است (۱۸۴ صفحه) عجیب هم نیست. نویسنده‌ی بزرگی چون نزار قبانی به خوبی سوار بر قلم است و کنترل متن از دست او خارج نمی‌شود. به هر موضوعی به قدر کفایت پرداخته... 
خواندن این کتاب را عموما به تمام کسانی که می‌خواهند بدانند شعر چیست و خصوصا به دانشجویان ادبیات و شاعران جوان توصیه می‌کنم. نظر نزار قبانی در مورد حدوث شعر چنان دقیق و کامل است که با فهمش اسیر هیچ قالبی نخواهند شد! در چند کلمه‌ کتاب شرح چگونه شاعرانه زیستن است. 
بخش‌هایی از کتاب به تاریخ ادبیات عرب و شعر معاصر آن اختصاص دارد که اگرچه نظر شاعر بزرگی چون نزار قبانی در خصوص این موضوعات بسیار مهم است ولی خواننده‌ای که مثل من در جریان شعر معاصر عرب نیست فهم چندانی از آن نخواهد داشت. البته با توصیفاتی که نزار قبانی از بعضی‌ شعرهای عربی می‌کند، عربی‌ندانی باعث حسرت شما هم خواهد شد!
کتاب را نشر توس چاپ کرده‌ست. سال چاپ نسخه‌ی من ۹۷ است و ویراست دوم. در این ویراست متن بسیار منقح‌تر است و دوباره حروف‌چینی شده. مترجم کتاب استاد یوسفی‌ست و کتاب را جز با ترجمه‌ی ایشان نخوانید! 
پی‌نوشت ۱: دلم نیامد اعتراف نکنم که مطالب صفحات ۱۱۴ و ۱۱۵ کتاب شخصا برای من تبدیل به اصول اسیر عشق شدن درآمده! خواندش را خصوصا به کسانی که دل در دست دلبری دارند و هوای عشق توصیه می‌کنم!

از متن کتاب:
"شعری که شایسته‌ی این عصر نباشد، شایسته‌ی هیچ عصری نیست و شعری که نمی‌تواند روزگار خویش را مخاطب قرار دهد قادر نیست روزگاری دیگر را مخاطب داشته باشد مثلا متنبی چون در دل عصر خود قرار داشت توانست به همه‌ی اعصار سفر کند. ابونواس نیز که جزئی از میخانه‌های بغداد و بصره بود پاره‌ای از تاریخ مستی و جام شد و تاگور که لختی از روح هند بود لختی از روح عالم گردید...(ص ۱۲۶)"

      
1

7

(0/1000)

نظرات

تاکنون نظری ثبت نشده است.