یادداشت Mohammad Sadeq Alizadeh

برداشت دوم

💢جلسۀ ای
        
💢جلسۀ این هفتۀ کارگاه بحث مفصلی کردیم دربارۀ الهیات #یهود از ابتدای خلقت تا الان. بحثی مفید اما متفاوت نسبت به مواضع رائفی‌پوری و ماسونی که صهیونیسم را مافیایی و ماورایی به تصویر می‌کشند. برخلاف تصورم مناقشه‌برانگیز هم نشد. تهش یکی از بچه‌ها گلایه کرد چرا در کالبدشکافی اسرائیل نهایتا تا دویست سال پیش عقب می‌روم و دی‌اِن‌اِی الهیاتی جهود و سرریز گفتمان بنی‌اسرائیلی به عالم مسیح و اسلام را نادیده می‌گیرم که به تعبیر خودش، گفتمان یهود گفتمانیست که تنه به تنه گفتمان‌های فرقه‌ای و سازمانی می‌زند و رد پایش در بسیاری از بزنگاه‌های تاریخ هست. 

💢#صهیونیسم پدیده‌ای مدرن است لاجرم ماهیتش هم مربوط به دویست سال اخیر. این منافی اسپرم‌‎های الهیاتی و ادراکات سیطره‌طلبانۀ تلمودی در گفتمان صهیون نیست اما این ماهیت و جنس و هویت اصلی آن تشکیل نمی‌دهد. ماهیت صهیونیسم یک ماهیت تا بُن دندان استعماریست. وقتی در کالبدشکافی صهیونیسم در این لایه بایستیم، تبیینش آنقدر انسانیست و قابل فهم‌ که با یک آتئیست در آن سوی کرۀ خاکی که می‌شود ادبیا و حرف مشترک پیدا کرد؛ تبیین از موضع برخلاف نگاه نطفه‌شناسانۀ الهیاتی نه مناقشه‌برانگیز است و نه پیچیده. سرراست و هلو توی گلو! 

💢بخار معدۀ استعمار آنقدر نامطبوع هست که مشام هر انسانی را بیازارد فرقی هم نمی‌کند که داریم از صهیونیسم در فلسطین سخن می‌گویم یا آپارتاید سفیدها در قعر ا#فریقا یا ظلم کمپانی در امریکای لاتین یا تسمه‌ای که فرانسوی‌ها از گردۀ انسان مظلوم الجزایری کشیدند! تحلیل ماجرا از این موقف آنقدر ملموس و قابل استشمام است که نیازی نیست به بحث‌‎های پاتولوژیک و تئوریک الهیاتی تا ببینیم نظام معرفت‌شناسی بشر از کدام ایستگاه تاریخی دچار اعوجاج شده و تاویل هستی‌شناسانۀ خود را به سازمان #یهود واگذار کرد. این شکلی مخاطب‌مان دیگر محدود به مخاطب شیعی یا حتی اسلامی نیست. 

💢هر جا انسانی باشد بی‌غرض و بی‌مرض، مخاطب ماست. اینها همه را گفتم که این را بگویم؛ #برداشت_دوم از #نشر_هرمس دقیقا در این موضع ایستاده. #عدنیه_شبلی خودش فلسطینیست. #داستان که البته نیمی از آن واقعیت است آنقدر همه‌فهم و فطری بوده که در خود غرب هم بتواند جایی باز کند و کار تا تقدیر در #نمایشگاه_کتاب_فرانکفورت بالا بگیرد. قضیه اما می‌خورَد به هفت اکتبر و آن روی دیکتاتوری تمدن غرب بیرون می‌زند و شبلی هم کوبیده می‌شود گوشهٔ طاق. داستانی سرراست با کسالتی ملایم در ابتدا، تحریک شاخک‌های مخاطب در میانه‌ و در نهایت چَکی که در پایان می‌زند بی ادا و اطوار و شعار.
      
46

4

(0/1000)

نظرات

تاکنون نظری ثبت نشده است.