یادداشت آریانا سلطانی

        پی‌یر و لوسی
نوشته رومن رولان
ترجمه مینو مشیری
.
.
بخشی از متن کتاب :

"در هر نوجوان شانزده تا هجده ساله‌ای، اندکی از روح هملت یافت می‌شود. از او نخواهید که جنگ را درک کند! (این وظیفه بر عهده‌ی شما مردان روزگاردیده است!) برای او همین بس که زندگی را درک کند و بتواند خشم خود را از وجود آن فرو خورد. معمولاً او خود را در رؤیا و هنر مدفون می‌سازد، تا زمانی فرا رسد که به این زیستِ نو خو گرفته باشد - همچون نوزاد حشره‌ای که با مرارتی جانکاه از کرمینگی به حشره‌ای بالدار دگردیسی می‌یابد. و در این روزهای پرآشوب بهار بلوغ، او چه سخت نیازمند آرامش و تأمل است! اما آنها - آن نیروهای کور و حیوانی و کوبنده - در اعماق تاریکی به جستجویش برمی‌آیند، او را که هنوز در پوسته‌ی تازه‌اش ظریف و آسیب‌پذیر است می‌یابند، از پناهگاه تاریکی‌اش بیرون می‌کشند و به میان بشریتی بی‌رحم پرتابش می‌کنند؛ و از همان آغاز، از او انتظار دارند که حماقت‌ها و نفرت‌های آن را بی‌آنکه بفهمد تحمل کند و نه‌تنها تحمل کند، بلکه تاوان آنها را نیز بپردازد." صفحه ۱۷

.
رومن رولان، نویسنده‌ی فرانسوی و برنده‌ی جایزه‌ی نوبل ادبیات، در رمان کوتاه پیر و لوسی (۱۹۲۰) داستانی عمیق و تکان‌دهنده از عشق و مرگ را در بستر جنگ جهانی اول روایت می‌کند. این اثر، که گاه به‌عنوان بخشی از مجموعه‌ی جان شیفته نیز شناخته می‌شود، با نگاهی انسانی و ضدجنگ، زوال امید و زیبایی را در برابر ویرانی‌های جنگ به تصویر می‌کشد. داستان در پاریسِ دوران جنگ جهانی اول می‌گذرد و ماجرای دو جوان به نام‌های پیر اوبری و لوسی مارشال را روایت می‌کند. پیر، دانشجویی حساس و درون‌گراست که درگیر تنش‌های خانوادگی و بحران‌های روحی است. لوسی، دختری روشن‌فکر و آزاده، با وجود فقر و مشکلات زندگی، شور هنر و عشق را در دل دارد. این دو به‌تدریج با یکدیگر آشنا می‌شوند و رابطه‌ی عاطفی عمیقی بینشان شکل می‌گیرد. عشق آن‌ها پناهگاهی در برابر وحشت جنگ می‌شود، اما تقدیر بیرحم، سایه‌ی مرگ را بر زندگی‌شان می‌اندازد.
.

رولان با تقابل عشق پیر و لوسی با خشونت جنگ، تضاد میان زندگی و مرگ را نشان می‌دهد. عشق آن‌ها نماد امید و زیبایی است، درحالی‌که جنگ، پوچی و نابودی را نمایندگی می‌کند. مانند تراژدی‌های کلاسیک، شخصیت‌ها علی‌رغم پاکی و عشق، قربانی نیروهای بزرگ‌تر (جنگ و سیاست) می‌شوند. رولان، که خود صلح‌طلبی معترض بود، با نمایش بی‌رحمانه‌ی تأثیر جنگ بر غیرنظامیان، بی‌معنایی خشونت را محکوم می‌کند. 
نویسنده در این اثر از نثری شاعرانه و روان‌کاوانه استفاده می‌کند و با توصیف جزئیات روحی شخصیت‌ها، خواننده را به درونیات آن‌ها نزدیک می‌سازد. ساختار داستان خطی اما فشرده است و پایان غافلگیرکننده‌اش بر شدت تراژدی می‌افزاید. پیر و لوسی روایتی است از شکنندگی زندگی و فردیت در برابر مصوبات جمعی. رولن با خلق این اثر، نه تنها به جنگ جهانی اول، بلکه به هرگونه خشونت سازمان‌یافته علیه انسانیت اعتراض می‌کند. تراژدی عاشقانه‌ی این دو جوان، یادآوری است از ارزش صلح و انسان‌اندیشی در جهانی که بارها تاریخ را تکرار کرده است.

رولان با بهره‌گیری از تکنیک‌های روایی مدرن و رویکردی تراژیک، تصویری انضمامی از وضعیت انسان معاصر در برابر مکانیسم‌های ویرانگر جنگ ارائه می‌دهد. این اثر کوتاه که توسط منتقدانی همچون ژرژ دوهامل نمونه‌ای بارز از «زمان ایده‌آلیستی ضدجنگ» خوانده شده، در سنت ادبیات اعتراضی پس از جنگ جهانی اول جای می‌گیرد و از منظر زیبایی‌شناسی ادبی، تلفیقی است از ناتورالیسم اجتماعی و رومانتیسیسم انقلابی.  

رولان با تکیه بر پیشینه‌ی موسیقایی خود (به عنوان محقق در زمینه‌ی بتهوون)، ساختاری سمفونیک به اثر بخشیده که در آن تم‌های اصلی عشق، مرگ و طغیان در برابر تقدیر، همچون لایت‌موتیف‌های واگنری در تقابلی دیالکتیکی گسترش می‌یابند. شخصیت‌پردازی اثر متکی بر روان‌کاوی فرویدی است؛ پیر با تضادهای ادیپی و لوسی با تعارضات زن مدرن در جامعه‌ای مردسالارانه ترسیم می‌شوند. این رویکرد که منتقدانی چون لوسین گلدمن آن را «رئالیسم دیالکتیکی» نامیده‌اند، از سویی به مکتب روان‌کاوی ژاک لاکان و از سوی دیگر به سنت تراژدی‌نویسی یونانی پیوند می‌خورد.  

از دیدگاه جامعه‌شناسی ادبیات (در سنت لوکاچ و آدورنو)، رولان در این اثر «فردیت سوزی مدرن» را در تقابل با «از خودبیگانگی زندگی» در جوامع صنعتی قرار می‌دهد. توصیفات او از فضای پاریس در جنگ، که یادآور تکنیک‌های امپرسیونیستی در نقاشی است، نه فقط گزارش واقع‌گرایانه که بازنمایی استعاری از فروپاشی تمدن اروپایی است. این جنبه از اثر آن را به متنی پیشرو در ادبیات مدرنیستی تبدیل کرده که بعدها در آثار نویسندگانی چون رمارک و همینگوی بازتاب یافت.  


استفاده‌ی رولان از صنایع ادبی همچون نمادگرایی (سمبولیسم)، کنایه‌های تاریخی و استعاره‌های اسطوره‌ای، این اثر کوتاه را به متنی چندلایه تبدیل کرده که در سنت هرمنوتیک ریکور، قابلیت تأویل‌های متعدد را داراست.
به گفته‌ی تئودور آدورنو در دیالکتیک روشنگری، رولن در این اثر نشان می‌دهد که چگونه «عقلانیت ابزاری» مدرن به ضد خود تبدیل می‌شود. این نگاه انتقادی که بعدها در مکتب فرانکفورت بسط یافت، متن را از سطح داستانی عاشقانه فراتر برده و به بیانیه‌ای فلسفی علیه جنگ تبدیل می‌کند.
زیبایی‌شناسی رولن در این اثر — که آمیزه‌ای است از فرمالیسم روسی و اگزیستانسیالیسم فرانسوی — الگویی پیشرو برای ادبیات متعهد قرن بیستم ارائه می‌دهد.
      
86

11

(0/1000)

نظرات

تاکنون نظری ثبت نشده است.