یادداشت آسمان احمدی

به هم رسیدن در میانسی
        وقتی می‌گوییم داستان انقلاب، رنگ نگاه‌ها عوض می‌شود، سری تکان می‌دهند و با لحنی تصنعی می‌گویند: حالا نگاهی می‌اندازم.
اما در جهان چه می‌گذرد؟؟ غیر از آنکه آثاری همانند بینوایان و... نوشته می‌شوند و مورد استقبال قرار می‌گیرد.
.
بهم رسیدن در میانسی داستان ۶۸ صفحه‌ای که توسط مهدی کردفیروزجائی برای گروه سنی نوجوان نوشته شده و توسط نشر شهرستان ادب به چاپ رسیده،  تاکنون برگزیده جشنواره‌های داستان انقلاب ، طلوع خورشید و جشنواره‌ی سراسری اشراق شده است.
.
داستان در فضای دل‌انگیز شمال کشور رقم می‌خورد.
ما با شکرالله زمانی آشنا می‌شویم که در حال چراندن گوسفندان با سه مرد -معلم خود و دو سرباز- روبرو می‌شود که به دنبال برادر او زکریا هستند.
شکرالله که نمی‌خواهد بِرار فروش شود آدرس میانسی را به مردها می‌دهد، تا بتواند سریع‌تر خود را به کلبه برساند و زکریا را فراری دهد.
اما وقتی به کلبه می‌رسد با سربازان روبرو می‌شود که رد او را گرفته و به کلبه آمدند.
ضربه‌ی اصلی، زمانی به ناقوس داستان زده می‌شود که شکرالله متوجه می‌شود زکریا قبل از آمدن او به کلبه به میانسی رفته اما آیا زمانی که ماموران او را در خانه زندانی کرده و در راه میانسی هستند کاری از دست شکرالله برمی‌آید؟؟
اصلا ماموران چرا به دنبال زکریا هستند؟
.
شروع کتاب جذاب و گیراست، شخصیت شکر الله، ساده و بی‌آلایش است که باعث می‌شود تا مسئله‌‌ی او آن‌چنان برای خواننده‌ی نوجوان پر رنگ جلوه کند که سریع خود را به‌جای شکرالله بگذارد و برای نجات برادر خود بلاها را به جان بخرد.
رفت و برگشت‌های میانه‌های داستان که وظیفه‌ی آشکار کردن ماجرا‌های اکنونِ کتاب را بر عهده دارند، به خوبی از پس این وظیفه برآمده و در انتهای کتاب هیچ نقطه‌ی ابهامی باقی نمی‌گذارند.
خلاصه آنکه بهم رسیدن در میانسی یک داستان به شدت راحت‌خوان است و آنقدر سریع پیش می‌رود که خواننده را در خود غرق می‌کند و تا به خودتان بیایید تمامش کرده‌اید.
      
1

5

(0/1000)

نظرات

تاکنون نظری ثبت نشده است.