یادداشت ریحانه شهبازی
1404/3/19
«تومور یک» مرد فرو رفته در آیینه کیست؟ تا که مرا دید به حالم گریست ساعت خوابیده حواسش به چیست؟ مردن تدریجی اگر زندگیست «طاقت فرسودگیام هیچ نیست در پی ویران شدنی آنیام» من که منم جای کسی نیستم میوهی طوبای کسی نیستم گیج تماشای کسی نیستم مزهی لبهای کسی نیستم «دلخوش گرمای کسی نیستم آمدهام تا تو بسوزانیام» خسته از اندازهی جنجالها از گذر سوق به گودالها از شب چسبیده به چنگالها با گذر تیر که از بالها «آمدهام با عطش سالها تا تو کمی عشق بنوشانیام» «مدام» تا کی به امید معجزه سر کردن این شعبده را چقدر باور کردن تضمین تمام بودنت دفترت است جغرافی بیحد و حدودت سرت است لب بر لب دفتر زده در متن بمیر یک واژه بمیرو یک خط آرام بگیر امشب به سکوت درد شک باید کرد گاهی به شکوه مرد شک باید کرد...
(0/1000)
نظرات
تاکنون نظری ثبت نشده است.