یادداشت امیرمحمد سالاروند

شادمان، نث
        شادمان، نثر پرخونِ عصبیِ جدلیِ جالبی دارد.  نکته‌هایی هم شاید گاهی بگوید. 
عباس میلانی، که خواهرزاده‌اش هم هست، بر این چاپ مقدمه‌ای نوشته و روضه‌ای خوانده که: متأسفانه جایگاه شادمان را نشناخته‌اند و در این مملکت اگر دستی در حاکمیت داشته باشی به حریم روشنفکری راهت نمی‌دهند و  جلال هم حرف شادمان را سطحی کرده و حرف او عمیق‌تر از این حرف‌هاست ... و جمله‌هایی دیگر از این دست.
در چند سال اخیر مدام تلاش کرده‌اند شادمان را برجسته کنند؛ هم بگویند پیش‌قراول نقد غرب اوست و هم بگویند سنخِ نقد او عمیق‌تر و جدی‌تر از جلال و شریعتی و نراقی و که و که است.
به گمانم هیچ نباید بر سر مقام شادمان و سطح و عمقش جدل کرد. خود کتاب را آدم باید ورق بزند. مقامش معلوم خواهد شد.
      
1

16

(0/1000)

نظرات

تاکنون نظری ثبت نشده است.