یادداشت میم صالحی فر

گرگی که از کتاب بیرون افتاد
        گرگ سیاه بدجنس ما، از توی کتابش افتاده بیرون و از اونجا که یه گربه گنده در کمینشه، دنبال اینه که بتونه تو قصه های دیگه برا خودش سرپناه پیدا کنه. اما توی هر قصه ای که می خواد بره، حتی قصه خودش، ازش پرتش می کنن بیرون.
      

6

(0/1000)

نظرات

تاکنون نظری ثبت نشده است.