یادداشت نیما حسینی
دیروز
دو سه روزی هست به اتمام رسیده، در تمام این مدت فکر میکردم بالزاک به چه فکر میکرده موقع نوشتن این کتاب، هرچند رمان به گمان من نام نداره، مجموعه داستانهایی میشه گفت که سرهم بندی شده. اگر به زعم من پی دو فصل اول و محوریت ژولی پیش میرفت جدا شاهکار میشد، گفتگو از حالات و عملکرد احساسی و درونی اش در این کتاب کوبنده بود، اما متاسفانه هرچه جلوتر رفت گسسته تر شد داستان و غیر معمول که توقع نداشتم سریع اتفاقات بیوفته، که باید گذاشت روی این داستان بودنشان نه یک رمان انسجام دار، هرچند کار ارزنده ای هست این رمان، و فصل های اول خودش یه نوع شاهکار ادبی هست. توصیه ای شنیده بودم از بعضی دوستان که میگفتن برای شروع بالزاک این کتاب رو بخونیم، اما نه بنظر من، این کتاب انسجام لازم برای شناختن اصل بالزاک رو دارا نیست. و درنهایت ممنون از پریای عزیز که این کتاب رو باهم همخوانی کردیم.
(0/1000)
نظرات
تاکنون نظری ثبت نشده است.