یادداشت فهیمه
1400/12/20
4.0
7
کوکورو سه بخش دارد و دو راوی: بخش اول و دوم را مرد جوانی روایت می کند که در توکیو دانشجوست. یک بار، در تعطیلات تابستانی، مردی را می بیند که سن و سالی ازش گذشته، چند روزی دنبالش می کند، کم کم با او آشنا می شود، او را سنسی (استاد) صدا می کند و قرار می گذارد بعد از بازگشت به توکیو به دیدارش برود. بخش اول کتاب روایت زندگی دانشجویی این مرد جوان و دیدارهایش با سنسی است. در بخش دوم مرد جوان بعد از گرفتن مدرکش به خانه برمی گردد و مدتی را در آنجا با خانواده اش سپری می کند. بخش سوم را سنسی روایت می کند و اتفاقات دوران نوجوانی و جوانی اش را برای مرد جوان تعریف می کند. کتاب چند مورد عجیب برایم داشت: - اول داستان که راوی خیلی بی دلیل و ناگهانی از سنسی خوشش آمد، تعجب کردم، اما بعد که سنسی شروع به حرف زدن کرد، به شامه تیز راوی غبطه خوردم. - با اینکه داستان مربوط به اوایل قرن بیستم در ژاپن است، خیلی از موارد مربوط به دانشگاه و روابط راوی با پدر و مادرش کاملاً ملموس بود. خوشایند نیست که حال ما شبیه صد سال پیش ژاپن باشد. - اغلب کتاب های ژاپنی که پیشتر خواندم، چه از نظر متن و چه اصطلاحات، حس و حال ژاپنی داشتند، اما این کتاب اینطور نبود (شاید به این خاطر که از ترجمه انگلیسی، ترجمه شده). فقط چند تاتامی اینجا و آنجا مانده بود. در کل از خواندنش لذت بردم. توصیه می شود.
(0/1000)
نظرات
تاکنون نظری ثبت نشده است.