یادداشت آتنا
1404/5/8
منِاو، داستانیست که از دل سنت بیرون آمده، اما در جان امروز ما ریشه میدواند. روایتی از دلدادگی در زمانهای که مرام و وفا، واژههایی قدیمی بهنظر میرسند. داستانی از عشقی که نه در وصال که در عفاف معنا میگیرد. علی فتاح، جوانمردی از تبار فتاحها، نه قهرمان است و نه پیامبر؛ اما «مرد» است، به همان معنای اصیل کلمه. و ما، خوانندههای این قصه، در کنار بابجون با ایمان قد کشیدیم، از درویش مصطفا آداب معرفت آموختیم، و در حجب و نجابت مریم خانم، حیرت کردیم. منِاو فقط یک داستان عاشقانه نیست؛ روایتیست از ایستادن، نرفتن، نلرزیدن… از عشقی که به شهادت میانجامد، حتی اگر میدانش جنگ نباشد. و شاید به همین خاطر است که این روایت، پس از آخرین صفحه هم، در دل ما تمام نمیشود. مَن عَشَقَ فَعَفَّ ثُمَّ ماتَ، ماتَ شَهیدا...
(0/1000)
نظرات
تاکنون نظری ثبت نشده است.