یادداشت مریم محسنیزاده
3 روز پیش
"بیرونِ در" در سال ۹۷ نوشته شده و داستان مربوط به سالهای قبل انقلاب است و شخصیتی مبارز، شجاع، جسور، کنجکاو و سرشار از تردید، نگرانی و یأس، به نام آفاق. زنی که از فعالان سیاسی چپ بوده و همسرش را در درگیریها از دست داده است. او در پیِ کشف داستان زندگی ماکار و ارتباطش با پیرمرد توی خانه است. ماجرای تسویهحسابی عاشقانه که آفاق ناخواسته درگیرش شده و روایتگرش میشود و به این شیوه داستان را در هالهای از ابهام و تعلیق پیش میبرد. داستان شروع مبهمی دارد و با ابهام پیش میرود. شخصیتها به شیوهٔ کلاسیک معرفی نمیشوند و اطلاعات نرمنرم به خواننده داده میشود. راوی اول شخص (خانم) است که در ادامه به سوم شخص تغییر مییابد؛ سوم شخصی که قاطع حرف نمیزند و دچار شکوتردید است! ویژگیای که برای چنین زاویهدیدی نباید وجود داشته باشد. گویی این شیوهٔ روایت، ویژگی نثر دولتآبادی است؛ اینکه کلمات سنگین پارسی را در اثرش به کار گیرد. نثر کمی کلاسیک است که بهعلت ابهامِ روایت، داستان را سختخوان کرده. درعینحال که جملات پشتهم میآیند و خواننده جایی برای نفس کشیدن و توقف ندارد اما سردرگمی و کُندی روایت باعث شده از کشش داستان کم شود و خواننده را خسته کند. دولتآبادی دربارهٔ زبان کتاب میگوید: «در مورد آثار خودم معتقدم هر اثری بیانِ خودش را دارد؛ ... هر اثری بیانِ خودش را از زبان فارسی اخذ میکند و ارائه میدهد. دیگر اینکه، من بهعنوان نویسنده البته این خویشکاری را هم دارم که بایستی زبان را سالم به شما تحویل بدهم. چون قبلاً هم باید گفته باشم، من ادبیات ایران را از آستانهٔ مشروطیت تا دوستان نزدیک خودم -که البته تکلیف بوده- خواندهام، بعضی هم با عشق و صمیمیت من را به آثار مربوط کردهاند. ولی در عین حال در این زبان صدوچندینساله ریختوپاشهای زیادی هم هست و یکی از وظایفی که نویسنده دارد، پالوده ارائهدادن زبان است. این انگار مثل نفسکشیدن است و بله، من به این توجه داشتهام، اما هر اثری بیان خودش را دارد، زیرا این اثر با مضمون خودش که میآید، آهنگِ خودش را هم با خودش میآورد. موسیقیِ خودش را هم با خودش میآورد.» دولتآبادی دربارهٔ نام کتاب میگوید: «آفاق از زندان آزاد شده، موقعیت انقلابی است و احساس میکند بهعنوان یک زنِ تنها حق دارد آزادانه به خیابان بیاید و برود در کافهای که به اسمِ کافه پاریس روبهروی دانشگاه قهوهای بنوشد، و از آنجا وارد اتفاق جدیدی میشود که او را بهعنوان زنی که به خودش حق میدهد از حقوقش بهرهمند شود، وارد رابطهای پیچیده میکند. آنچه باز هم در نگاه من اهمیت داشته این است که در پایان، باز هم این حقوق زن به رسمیت شناخته نمیشود و او را از در بیرون میکنند که مصداقِ نام این کتاب است که بین نام «بیرون در» و «دو زن»، ترجیح دادم که اسم داستان ابهام داشته باشد تا صراحت.» «کتاب "بیرون در" یکجور ادای احترام است به اقلیتهای مسیحی کشور ما مثل آشوریها، ارمنیها و گرجیها که شخصاً یک رگ و ریشهای هم در گرجیها دارم. همچنین یادی خیر از ساموئل خاچیکیان بابت آن دو خط سینمایی که نقل کرد به منظور نوشتن یک فیلمنامه در سبک و سیاق خودش، و سیزده سال بعد از آن دیدار، انگیزهٔ نوشتن "بیرون در" پدید آمد، البته در شیوه، بیان و بینش من، محمود.»
(0/1000)
نظرات
تاکنون نظری ثبت نشده است.