یادداشت سید امیرحسین هاشمی
1402/3/29
colorless green ideas sleep furiously! 1- قبل از اینکه بروم سراغ خود کتاب؛ این سری کتابهای wadsworth philosophers که نشر نو منتشر کردهاست جزو مختصر مفیدهای خوب بازار نشر فارسی است. تا بحال سه جلد را خواندهام. با خواندن جلد کیرکگارد متوجه شدم جهانم با این فیلسوفِ دانمارکی بسیار تفاوت دارد. جلد مربوط به حضرت مسیح نیز، با اینکه بسیار مختصر نگاشته شده بود اما جزو متون «مقدماتیِ» خوبی بود که در الهائیات مسیحی خواندم. رویکرد فلسفی جذابی داشت. 2- در زبانشناسی، چامسکی به معنای ادق کلمه، ذهنی زیبا دارد. دقت کلام، پژوهشها و تاثیرگذاری این بشر در زبانشناسی بر هیچ ناظر بیطرفی پوشیده نیست. «چرخش چامسکیایی Chomskyan Turn» در زبانشناسی، روح تازهای در پژوهشهای زبانشناسانه دمید. به نظرم بهتر است با 3 مثال از معماهای زبانی چامسکی(این عبارت رو از خودم ساختم)، خیلی سادهسازی شده، مبتنی بر درک ناقص خودم، وجوهی از کارهای مربوط به پژوهشهای زبانی چامسکی را شرح بدهم. یک. عبارت تیتر این نوشته، به فارسی میشود، «اندیشههای سبزِ بیرنگ بشدت میخوابند». این جمله از لحاظ گرامری هیچ ایرادی ندارد، اما مشخصا هیچ معنایی را منتقل نمیکند. آیا گرامر حامل معنا است؟ دو. یادگیری زبان امری بسیار پیچیده است و باید به صورت فطری(ژنتیکی) ساختار و قاعدهای در بدن کودکان موجود باشد که بتوانند زبان را یاد بگیرند.(این توجه به یادگیری زبان کودکان تاثیر مهمی در زبانشناسی چامسکی داشته است. برای نمونه چامسکی ضمن نقد برخی روشهای این علم، بیان میکند بجای گرامر پردازیهای دور و دراز باید یاد بگیریم کودکان چگونه زبان را میآموزند و از این رهگذر تلاش کنیم ژرفساختهای مشترک زبانها را درک کنیم.) سه. اگر یک انگلیسی در ژاپن متولد و بزرگ شود، ژاپنی یاد میگیرد و اگر یک ژاپنی در انگلیس متولد شود و نمو کند، انگلیسی یاد میگیرد. پس تمام زبانها بایستی در ژرفساختها با هم اشتراکاتی داشته باشند.( بالاخره هر زبانی باید به نحوی بتواند نشان بدهد فلان شخص فلان غذا را خوردهاست. برای همین ساختاری برای بیان مفعول، بایستی وجود داشته باشد.) اخطار: این برداشتهای بسیار خام بنده است. سعی کنید خیلی جدی نگیرید! 3- ترجمهی بخش اول کتاب خیلی ثقیل بود. بعضا انگلیسی معادلهای فارسی، سهلالوصولتر بود برایم. عبارتها نیز بسیار سخت به فارسی برگردان شدهبودند. قاعدتا به علت ثقیل و تخصصی بودن متن اصلی بوده است. 4- برای آزاد اندیشی چامسکی و تلاشهای او در راستای اعاده حقوق مظلومان و شرح جنایات خارجی آمریکا، باید سر تعظیم فرود آورد. البته حسن نیت شرط کافی برای سخن قابل اعتنا زدن نیست. 5- بعضا تحلیلهای سیاسی/اقتصادی چامسکی معنایی در حد «ایدههای سبز خوابآلود» دارند. واقعا ضعیف. این نوشته جای نقد و بررسی مبسوط نیست، اما گاها چامسکی با فروش علت بجای دلیل، انگزدن به مُنتَفِع بجای فاعل، سخنان مغلوط بسیاری میزند. برای مثال، پیشنهادهای سیاستی IMF «تنها» در راستای سیاستها و منافع آمریکاست؟ یعنی اندکی منطق مالی و اقتصادی ندارد؟ یعنی محاسبه ریسکِ وام الکی است؟ این اقتصاددانها به قد یک ارزن سخن قابل عرضه ندارند که همهشان در جرگه «توجیهگران» قرار میگیرند؟ در مواردی دیگر حرفهای چامسکی تنه به تنهی تئوریهای توطئهی پا در هوا میزند. برای مثال چامسکی میگوید اگر به تعداد کافی، آحاد مردم از «پشت پرده» اعمال شرکتهای بزرگ بینالمللی آگاه شوند، جهانی بهتر خواهیم داشت. آخه پشت پرده؟ در ضمن چون رسانهها تمام ابناء بشر را ذیل «صنعت تولید رضایت» به تحمیر کشانده اند: «اکثر کسانی که چامسکی را میخوانند میگویند نظرات او به نظرشان برانگیزاننده میآید، ولی با آن نظرات موافق نیستند. اگر آنگونه که او [چامسکی] ادعا میکند رسانهها اصول و عقاید آیین دولت را درستوحسابی در کله اکثر آمریکاییها فرو کرده باشند و آنها را شستشوی مغزی داده باشند واکنشی هم غیر این انتظار نمیرود.» خب یعنی الان چون یک از همهجا بیخبری، حرفهای چامسکی رو نپذیرفته است تبدیل به عروسک خیمهشب بازی دیگران شده است؟ اجازه بده نپذیرم! 6- نویسندهی کتاب در آخرین صفحات چند نقد نثار جهانِ سیاستِ چامسکی کرد، که اگر این کار را نمیکرد تمام روایتِ خوب کتاب را تحتالشعاع قرار میداد. به قول مورتون وینستون، نویسندهی کتاب، بسیار جا دارد چامسکی از ظرفیتهای شبکههای مجازی علیه استیلای رسانههای بزرگ حرف بزند.البته کتاب در 2002 منتشر شدهاست، اما خب در غرب چند سالی بودهاست که اینترنت فراگیر شده است. خلاصه که عنوان خوبی است برای آشنایی با این بشر. برخی توضیحات در گزارش مطالعهی من روی کتاب موجود است که دیگر اینجا بازنشر نمیکنم.
(0/1000)
نظرات
تاکنون نظری ثبت نشده است.