یادداشت پردیس
1400/5/21
انگار کنید سر کلاس دکتر شفیعی کدکنی حاضر باشید ــــ گوش بر دیوار تاریخ نهادن و صداها را احضار کردن: از گوشه و کنار زمانهی ملتهب انقلاب مشروطه با نیمنگاهی به پیشترها تا رسیدن به زمانهی درخشان دههی سی و چهل و در آخر نیز دههی انقلاب و انفصال، دههی پنجاه. دکتر شفیعی که از سنتِ کلاسهشدهی تَـتَـبّـُـع در متون برآمده در این کتاب بهاجمال و با حضورِ ذهنی جالبِتوجه صداهای غالبشدهی هر عصر را فرامیخواند و با بررسیِ نقاطِ عطفِ کلامِ آن دوره _بر مبنای سنت فکریاش_ راه را ادامه میدهد. این کتاب، به یک معنی، متنِ تئوریِ گفتمانِ غالب دربارهی شعر معاصر ایران در «نهادِ دانشکدهیِ ادبیات» است. همانگونه که در مقدمه ذکر شده است درسگفتاری است از کلاسی در دانشگاه تهران که به این شکل پیاده شده و به چاپ رسیده و ناگفته نباید بماند از خوشخوانترین و موجزترین آثار تحلیلی ایشان است. حسنش آنجاست که در سفری با قطار سریعالسیر انبوهی از نامها و محفلها و مجلهها و اندیشهها و قطعات شعری خود را به شما مینمایانند و چون راوی از آن سنتی برآمده که اصل مهم در آن، تتبّع در متونِ متعدّد و بهخاطرداشتنِ آنهاست، و در اصل به طورِ ویژه ادبیات کلاسیک را در طی سالیان کاویده است و از طرفی خود در بخش مهمی از این بازهی تاریخی زیسته و خوانده و سروده و گشته است «ارزیابی شتابزده*»ی مفیدی به دست داده است. آن روشی را که دکتر شفیعی در سایر کتابهای خود، همچون صُوَرِ خیال، در پی گرفته است _یعنی شکلی از بررسی زبان و عاطفه و موسیقی و موضوع_ حفظ کرده و برای هر دوره کوشیده تا اجرا کند. به نظر میرسد گرچه در بخش اول کتاب، دکتر شفیعی کوشیده است یک شمای کلّی از شعر دورهی انقلاب مشروطه تا پایان سلطنت به دست بدهد اما ایرادهایی چند به این شیوهی بررسی ایشان وارد است؛ از جمله آن که ایشان در برخورد با زمانهی ملتهبی چون مشروطه _که مقتضیات خاص و زبان منحصربهفردِ خود را طلبیده بود_ با همان عینک استادان خود و در صدر ایشان استاد ملکالشعرای بهار به داوری رفته است؛ در یک کلامِ کوتاه مثلاً عارف و عشقی را عوام خواندن و عیب ایشان را صرفاً در بهکارگرفتنِ زبان به شکلی متفاوت از دستوربارگی و ادبدانیِ اساتیِد مکتبدیده دیدن، گزارهای کلیشهشده در این صد و اندی سال، و البته نهچندان درست است که مدام به پیروی از صاحبنظران غالب و قاهر تکرار شده است؛ گرچه قرار بر این است که متن کتاب به بررسی دورهی مشروطه نیز بپردازد اما بررسی این دورهی حیاتی و بسیار مهم _چه در ادبیات و چه در عرصهی اجتماع_ با چند اشارهی کلیشه و قضاوت کلّی میگذرد و اگر بهگزاف نباشد گویی راوی در ناخودآگاه گفتارش بر کاریکاتوری بودنِ آن تلاشهای جسورانه صحه بگذارد. در بخش دوم کتاب نیز، به همین شکل راوی دربارهی دورهی سروش و صبا و قاآنی هم به قضاوت مینشیند و دورهی آنها را یکی از بدترین ادوار شعر فارسی قلمداد میکند. اگر بخواهم اشارهی موردی داشته باشم مثلاً در بخش اول، دکتر شفیعی مسئلهی «زن» در دورهی مشروطه را در امتداد مسئلهی سواد داشتن زنان در تاریخ ایران نشانده و به نقد فکر برخی از اهل شریعت میپردازد؛ حال آنکه این قصهای بهکلی جداست چرا که خودِ مسئلهی «زن» در این دورهی تاریخی از مسائل اجتماعی خاص و جدید است که از «به تماشا رفتنِ غرب» برآمده است و جداست از آن تاریخی که ایشان از آن شاهد مثالِ زنانِ مجتهد آوردهاند. همچنانکه قضاوت ایشان دربارهی قالبهایی موسوم به شعر سپید و شعر منثور نیز جدا از شیوهی داوریشان دربارهی شاعران جوان و پیشروی مشروطه نیست؛ آکنده از کنایهها و نادیدهگرفتنهای عمدی و سادهانگاری و تقلیلدادن. و یا باید گفت ما چرخشها و گرهخوردنهای این ادوار را در این کتاب نمیتوانیم ببینیم، تنها توالی صحنهها و شخصیتهاست که از پیش نظر میگذرد. او نشان نمیدهد «افسانه»ی نیما در چه بزنگاه تاریخی چه نقشی ایفا کرد، «ققنوس» کجا جای داشت، عشقی بهجز اینکه عوام است چهگونه با «سه تابلو مریم» نقشی کلیدی ایفا کرد، و فروغ فرخزاد به جز آنکه صدای زنانه را در شعر ایران طنینانداز کرد در ساحت فرم زایای چه تحولاتی است. ضمیمهی کتاب، گفتوگویی است بازمانده از سال 1349، که در آن دکتر شفیعی بر اساس تابعی به قضاوت شعر فارسی در قرن اخیر نشستهاند که محورهای آن شامل پشتوانهی فرهنگی، زیباییهای فنی و هنری، گستردگی در جامعه و زمینهی انسانی و بشری عواطف میشود. این گفتوگوی خواندنی، جدای از ارزش علمی از ارزش تاریخی نیز برخوردار است؛ در کنار اینکه دکتر شفیعی کوشیده از نُرمهای نهاد دانشکدهی ادبیاتِ آن دوره فراتر رود و تنها به بررسیِ (تسامحاً) فرمالیستیِ اشعارِ روز ننشیند. اما باز هم تکرار کلیشههای استادان متقدم _که امروزه کلیشههای ادبیات فارسی دانشگاهی شدهاند_ در این گفتوگو نیز دیده میشود. در آخر میبایستی به نمایهی سودمند و کاربردی کتاب اشاره کرد که ذیل هر نام، اشارههای پراکندهی مربوط به او در کتاب نیز فهرست شده و مرتب نوشته شده است. باید گفت تمام این خردهها نهتنها هیچ از ارزش کتاب نمیکاهد که با وجود مطالعات گوناگون دکتر شفیعی، استفاده از فکتهای اجتماعی و تاریخی و بهکارگیری زبانی مأنوس و روان، روندِ روایت روشنتر و گویاتر پیش میرود. همچنین باید به تاریخ شکلگیری این گفتارها گوشهچشمی نیز داشت که متعلق است به دههی پنجاه. من فکر میکنم اگر خواننده از خاستگاه شاعری/استادیِ راوی آگاه باشد هوشیارتر به متن کتاب قدم خواهد گذاشت و چه بسا بتواند ردی از صداهایی که در کتاب قرار بوده شنیده نشوند بیابد. ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ * ارزیابی شتابزده: نام اثری به قلم جلال آلاحمد
(0/1000)
نظرات
تاکنون نظری ثبت نشده است.