یادداشت اسما سجادی

وداع با اسلحه
۱. جنگ و ع
        ۱. جنگ و عشق، شاید به گمان دورترین مفاهیم از یک‌دیگر باشند؛ اما گاه زندگی، آن‌ها را بر دو روی یک سکه می‌نشاند، بر دو چهره از یک انسان. این است که عشق، در قلب سربازی می‌نشیند که تفنگی را به سمت قلب دیگری نشانه رفته. 
جنگ به یک‌باره از راه می‌رسد؛ همان‌طور که عشق. و عشق ناگزیر می‌نماید؛ همان‌طور که جنگ. و از هر دو یک چیز باقی می‌ماند: اندوه. کتاب وداع با اسلحه، تقابل این دو معناست و جدال آن‌ها برای آن که زندگی را به راه خود بیاورند؛ اگر بتوانند.

۲. خواندن کتاب وداع با اسلحه، مانند تماشای مسابقۀ دوی استقامت است. باید ساعت‌ها به تماشای آن بنشینید بدون اینکه در انتظار رخدادی خاص یا اتفاقی هیجان‌انگیز در طول مسابقه باشید. برخلاف مسابقات دوی سرعت، که خواندن بسیاری از کتاب‌ها به آن شباهت دارد، در دوی استقامت، شاهد دویدن تعدادی ورزشکار هستیم که ساعت‌ها با سرعتی نه‌چندان زیاد، می‌دوند و اصراری هم بر پیشی گرفتن از یک‌دیگر ندارند. هرچند که تماشای آن خالی از لذت نیست، اما نتیجۀ آن نیز تا آخرین لحظات قابل پیش‌بینی نخواهد بود. برای نوشیدن این شهد باید تا آخرین کلمات به نویسنده فرصت داد.
      

25

(0/1000)

نظرات

تاکنون نظری ثبت نشده است.