یادداشت رضا پارسا
1404/1/31
بیست و دو سه سال پیش خوانده بودمش، ازدواج نکرده بودم یا در اوایلش بودم. الان که دوباره خواندمش دیدم چقدر جلال خوب این شرایط را توصیف کرده که تجربه بچه دار شدن ما را هم در خود دارد. البته ما برعکس جلال و خانمش مشکلی نداشتیم ولی هر چه که بود چند سالی نمیشد و به قاعده الغريق يتشبث بکل حشيش، ما هم انواع دوا و درمان را پشت سر گذاشتیم و نهایتا همزمان با آخرین حلقه درمان ، کربلا رفتیم و سال بعد همان ایام زهرا به دنیا آمد و سه سال بعد بدون دوا و درمان برادرش محمدعلی.
(0/1000)
نظرات
تاکنون نظری ثبت نشده است.