چشم هایم را می بندم ؛ جهان سراسر فرو می ریزد
پلکهایم را باز می کنم ؛ همه چیز دوباره جان می گیرد
گمان می کنم در ذهن خودم ساخته باشم ات .
سیلویا پلات خودکشی می کند چون در نگاه جنسی ما خرس ها [ مردها ] مدفون شده بود . دچار بحران هویت شد . و خسته شد خسته ی خسته !