یادداشت هیچ
1403/5/26
************ در دوصفحهی آخر داستان شخصیت اصلی کتابی را که در فرودگاه برای سرگرمی و گذران وقت خریداری کرده از کیفش بیرون میکشد و شروع به خواندنش میکند. کل این رمان حکم همان کتاب را دارد. کتابی فرودگاهی. سرگرمیای تشکیلشده از شگفتیهای لحظهای، فاقد بار ادبی، و سرشار از درازگوییهای ملالآور. ************ منطق داستان هم مشکل دارد. در داستان بارها اشاره میشود فراموششدن خدایان مرگشان را در پی دارد. اما همزمان طرح داستان روی این میچرخد که اودین و لوکی برنامه ریختهاند باقی خدایان را قربانی کنند تا از ریخته شدن خونشان قدرت بگیرند. این چه قدرتگرفتنی است وقتی درد اصلی اودین و دیگر خدایان همین است که فراموش شدهاند. ************ جوایز خارجی هم میتوانند غیرقابل اعتماد باشند. ************ #عامهپسندنویس #سرگرمیساز
0
(0/1000)
نظرات
تاکنون نظری ثبت نشده است.