یادداشت سَمی
1404/4/8
. خوف نکن علی اصغرم، یا عزیزی!... خوف نکن پسرکم، یا اولیدی!...در آغوش مادر هستی ... و در حصن پدر... خوف نکن،ای آخرین یاور! اشکهایش را با قنداقهی علی اصغر پاک میکند و: دایهای در آسمانها منتظر توست... که شیرت دهد... شیری گوارا... تکانش میدهد علی اصغر را و باز در گوش او: خوف نکن از صدای میدان حرب... درد نخواهی کشید... که یاری امام درد نیست، مرهم است...
(0/1000)
نظرات
تاکنون نظری ثبت نشده است.