یادداشت سید محمد بهروزنژاد
1401/10/4
منتظر خواندن یک داستان بلند بودم ، به همین خاطر بعد از خواندنش احساس خسران کردم. اما کمی که فکر کردم دیدم بد چیزی نبود ، فقط داستان نبود. نمی دانم از کجا این تصور در ذهنم شکل گرفته بود . فکر کنم در مقدمه اش آمده بود. به هر حال اسم داستان گذاشتن روی خیلی از آثار ظلم به مخاطب و شاید حتی نویسندست. (گاهی ناشرها همچین اسم هایی می گذارند) در واقع تأملات یک نویسنده سیاهپوست در قلب تبعیض نژادی بود که شکل روایت گرفته بود . کندوکاوی در هویت پیچیده سیاهپوست های آمریکایی. یک چیزی مثل "خروج اضطراری" از "اینیاتسیو سیلونه " که درباره تجربیاتش از حضور در حزب های کارگری ست و آن هم روایت گونه است. اگر با دید داستان بخوانید شعارزده حساب می شود اما به دید نظرات شخصی نویسنده اطلاعات خوبی دستگیرتان می شود. حتما با دید ناداستان ، بار دیگر می خوانمش .
13
(0/1000)
نظرات
تاکنون نظری ثبت نشده است.