یادداشت پیمان قیصری
1403/4/3
شبلی جوان نصرانیزادهی نو مسلمان پس از بارها خواستگاری از دختر زید، راحله، جواب مثبت گرفته. نهم محرم سال ۶۱ هجری مجلس بزم آنهاست که زمزمههای کشتن مسلم بن عقیل در کوفه و حرکت کاروان حسین ابن علی (ع) به سمت کوفه بر زبانها جاری میشه. برخی میگن حسین به نیت حکمرانی کوفه رفته و شک در دل شبلی میشه، شلبی که دین جدیدش رو از حسین گرفته. در همین زمان صدایی به گوشش میرسه «کیست مرا یاری کند؟» و همهی اینها باعث میشه تا شلبی به سرعت مجلس بزم رو رها کنه و به سمت کوفه بره، سفری برای یافتن حقیقت...ه این نمایشنامه عالیه «من حقیقت را بر سر نیزه دیدم...» در مسلخ عشق جز نکو را نکشند روبه صفتان زشت خو را نکشند گر عاشق صادقی ز مردن نهراس مردار شود هرآنکه او را نکشند
(0/1000)
نظرات
تاکنون نظری ثبت نشده است.