یادداشت محمدرضا مهدیزاده
1403/11/13
کره شمالی و توتالیتر! توجه: این یادداشت کامل نیست! بنده اولین بار بود که از امیرخانی، کتابی را خواندم. آن هم بهخاطر علاقهای که به شناختن کره شمالی داشتم. کره شمالی کشوری است که در بین مردم و روشنفکران ایرانی، منفور است. و هر وقت بخواهند بدترین کشور جهان را مثال بزنند، نام کشور کره شمالی را بر زبان میآورند. کره شمالی هم تا حدودی ناشناخته است. کمتر کتابی و خبری در مورد کره شمالی چاپ و داده میشود. و ما ایرانیها وقتی نام کشور کره شمالی به گوشمان میخورد، تنها چیزی که میتوانیم با اون، کره شمالی را بشناسیم، سلاح هستهای است. بهگونهای سلاح هستهای مترادف شده است با کره شمالی! در صورتی که اولین کشوری که از این سلاح استفاده کرده است. کشور جهان اول و لیبرال آمریکا بوده است. آنهم بر سر مردم کشور ژاپن. من کتاب فرار از اردوگاه ۱۴ را برای شناختن کره شمالی خواندم. اما وقتی برای این کتاب، آمریکا جایزههای فراوانی داده است، و از پشت صحنه این کتاب فهمیدم، هدف و قصد و سوء برداشت در این کتاب هم تشخیص دادم. کتابهای دیگهای هم بودهاند که در مورد کره شمالی نوشته شده بودند، اما بیشترشون سرگذشته فراریانی بوده است که از کره شمالی فرار کردهاند و نوشتهاند. دیگه با خودم گفتم که بزار کره شمالی ناشناخته در دید من بماند، تا اینکه چنین کتابهایی را بخوانم. اما وقتی که از رفیق بنده درخواست کردم که چند کتابی به من در این چند روز امانت بدهد، و او یک به یک کتابها را معرفی میکرد و درموردشان توضیحاتی میداد. وقتی این کتاب را معرفی کرد، و فهمیدم که یک ایرانی رفته است کره شمالی و او در این باره سفرنامهای نوشته است، با خوشحالی گفتم که حتما و حتما برای من این کتاب را بیاور. خوشحال بودم. چون ما دانشجویان علوم سیاسی وقتی نظامهای سیاسیهای مختلف را میخوانیم، دوست داریم که حتما با مثال آنها را درک کنیم. اکثر نظامهای سیاسی در حال حاضر، درموردشان کتاب هست، زیاد هم هست. هم کتابهای سیاسی، هم ادبی و هم اجتماعی. به غیراز نظام سیاسی توتالیتر. هروقت استاد نظام توتالیتر را به ما توضیح میداد، کره شمالی مثال میزد. و حالا کره شمالیهم چیز دندانگیری درموردش نبود که ما این نظام را درک کنیم. آیا واقعا نظام سیاسی موجود در کره شمالی، نظام توتالیتر هست؟ کتاب رو شروع کردم به خواندن. چون این کتاب درمورد کره شمالی بود من خواندم. وگرنه آن را نمیخواندم. چونکه قبلا سفرنامههای منصور ضابطیان را خوانده بودم و این سفرنامه نیز مانند نوشتههای او نبود. به خصوص که قسمت اولش را که خواندم، گفتم که هیچ. هیچ اطلاع دندانگیری نداد به خواننده. فقط یک گزارشی در مورد سفری که از طرف حزب موتلفه رفتهاند و اون هم بیشتر متن درمورد حزب و اینکه هتل چگونه بود و همچنین، محدودیتی که آنها برای بیرون رفتن از آن هتل داشتند. قسمت اولش از نظر بنده اصلا روزانهنویسی بود نه سفرنامه نویسی، فقط در مورد این بود که حزب چکار میکنه و کجا میروند. هیچ. هیچی از فرهنگ، اجتماع، مردم، ساختار و نظام سیاسی در اون نبود. البته خود امیرخانی، انگار که به این موضوع پیبرده بود. بهخاطر همین بعداز ۹ ماه دوباره راهی کشور کره شمالی شدند. تا ایندفعه به دل شهر بزنند و از مردم کره شمالی به ما بگوید. توی قسمت دوم موفق بود. امیرخانی زیاد تلاش کرد که بتواند چیز دندانگیری بدست بیاورد تا برای مخاطب بنویسید، اما خب این ساختار حزبی عنکبوتی کره شمالی، اجازه نمیداد. امیرخانی در این کتاب، هنرش را نشان داد. در کمبودی منابعی که در دسترس داشت، توانست این کتاب را بنویسد. توانست من مخاطب را از اول صفحه تا آخر صفحه با خود همراه کند. تا میتوانست در این کتاب شوخیهایی هم مینوشت تا مخاطب با خشکی و سردی کره شمالی که او را در این کتاب اذیت میکرد است، کمی لبخند به لب بیاورد. من با خواندن این کتاب بسیار به مردم کره شمالی فکر کردم. آیا آنها خوشبختاند یا نه؟ آیا در کره شمالی سکوتی که در بین مردم، همانطور که امیرخانی نوشته است، به معنی این است که نظام سیاسی مشروعیت دارد؟ آیا کوپن دادن حکومت کره شمالی به مردم برای خرید و آرایش کردن، و تا حدودی یکدست کردن آنها از لحاظ فرهنگی و اجتماعی، برای مردم فایده دارد، یا اینکه آزادی و تفاوت برای آنها سود دارد؟ سوالات زیادی بود که با خواندن این کتاب در ذهن من ایجاد شده است و ذکر تک تک آنها در اینجا حوصلهسر بر خواهد بود. برای جواب هم باید خودم بروم کره شمالی:) اما برای اینکه بیشتر با کره شمالی آشنایت داشته باشید، و از خواندن این کتاب بیشتر لذت ببرید، بنده شرحی کوتاه از نظامهای توتالیتر، و ویژگیهای این نظام سیاسی در ادامه بحث میدهم. نظامهای سیاسی. هرکدام از کشورها و ایدئولوژیهای جهان، بر این باورند که ایده آنها برای کشورداری، بهترین گزینه است. و امروزه بهترین نظام سیاسی که وجود دارد و زیاد هم آن را میشنویم، دموکراسی است. از ویژگیهای دموکراسی میتوان بر این موارد برشمارد. ۱ حکومتی است مبتنی بر آرا و افکار عمومی. یعنی حکومت در مقابل مردم مسئولیت دارد. و این مردم هستند که به حکومت شکل میدهند. و انتخابات نقش فعالی دارد. ۲ افکار عمومی به شیوه ای آزاد و آشکار ابزار شود. یعنی آزادی، آزادی بیان، آزادی عقیده، آزادی رسانه و آزادی در... ۳ نهادها و انجمنهای زیادی هستند که خودجوش و توسط مردم، در مقابل خودکامگی احتمالی حکام تشکیل شده اند. و کارکردهای دیگهای هم دارند. این شاخصهها از عمدهترین ویژگیهای نظامهای دموکراسی هستند. و حتی ما هم در نظام سیاسیمان از این ویژگیهای دموکراسی بهره بردهایم. این ایده، فعلا بهترین نظام سیاسی حال حاظر در جهان است. اما نظام توتالیتر، و کره شمالی خودمان. نظامهای توتالیتر، نظامهایی هستند که بر طبق ایدئولوژی فراگیری در همه حوزههای زندگی فرد و جامعه دخالت میکنند. به این تعبیر، توتالیتاریسم با سیاسی کردن جامعه، حوزههای خصوصی و غیر سیاسی زندگی را نابود میکند. یعنی دولت در همهجا هست. حتی در زندگی خصوصی افراد کشورش. توتالیتاریسم نیازمند کنترل دولت بر کلیه وسایل ارتباط جمعی و دستگاههای آموزشی و فرهنگی است. ما در این کتاب مثالهای زیادی میتوانیم بخوانیم که این ویژگیها را تایید میکند. مثلا در جایی از کتاب میخوانیم: ""از مدیر میپرسم آیا برای استعدادهای خاص مدارسی دارند؟ مثلا برای بچههایی با ضریب هوشی بالا؟ جواب میدهد: همهی بچههای جمهوری دموکراتیک خلقِ کره باهوشاند!"" و یا ""به سیستم گرمایش آپارتمان دقت میکنم. هیچ اثری از تهویه یا کانال نیست. لولههای آب گرم از کفِ اتاقها عبور میکنند و همین ساختمان را گرم میکنند. مشکل عدم کنترل روی درجهی حرارت است و تنظیمِ از مرکز که البته این سیستم گرمایش با سیستم حکومت منطبق است و هر دو فردیت را حذف میکنند! ((همین دمایی که برایت از مرکز تنظیم کردهایم، مناسب است!))"" حتی اینکه دما رو عوض کنند، اختیار ندارند، و از بالا تعیین شده است. و یا ""در شهر و روستا تفاوتهایی در مراسمِ ازدواج وجود دارد. مثلا در روستا در محیطِ باز جشن عروسی گرفته میشود اما در شهر در رستوران. بعداز مراسم عقد میگوید که زوج جوان به مجسمه رهبران کبیر در شهر یا روستایشان ادای احترام میکنند و قول میدهند در سایهی تعالیم رهبران کبیر یک عمر با یک دیگر به وطن خدمت کنند."" در توتالیتاریسم جامعه کلی انداموار تلقی میشود که همه اجزای آن به هم وابستهاند. تنوع عقیدهها و شیوههای زندگی در این نظام، به دلیل سیاسی کردن ایدئولوژی، زیر سوال میروند. و ویژگیهای دیگهای از توتالیتاریسم که در اینجا نیاز نمیبینم که ذکر کنم. آری کره شمالی، یک نظام توتالیتر است. آنجا مردم، هیچکارهاند. کاره اصلی حکومت است. جالبی کره شمالی این است که ساختار سیاسیاش بسیار حزب محور است. نه شخص محور. حزب نقش پررنگی دارد و سلسله مراتب. مردم اینجا یکدست هستند، آزادی ندارند، هر غریبه را دشمن فرض میکنند، و با او ارتباط برقرار نمیکنند. امیرخانی هم در این سفر زیاد تلاش کرد که با مردم صحبت کند. اما خب زیاد دیدیم که مردم با او صحبت نمیکردند، و یک ترسی از غریبه داشتند! در اینجا دیگه هرچیزی حکومت بگوید درست است. و هیچ رسانه دیگهای به غیر از رسانه حکومت نیست. حتی مردم کره شمالی از اینترنت جهانی هم محروم بودند. هرچیزی که حکومت در تلویزیون میگوید راست است. و چون منبع رسانه دیگهای هم نیست، این را باورپذیرتر میکند و مردم راحتتر میپذیرند. امیرخانی زمانی رفته بود که ترامپ هم آنجا بوده است. و تلویزیون کره شمالی بهگونهای این مناظرات را تفسیر میکرد که آنها پیروز بودند. یا جایی امیرخانی در کتاب مینویسد: ""وسط میدان یک نمایشگر السیدی بزرگ نصب شده است. مستطیلی شاید به قطر ده _ دوازده متر. بهنظرم تصاویری از طبیعت را پخش میکرد. اما یکهو با آرم اخبار روبهرو میشویم و همان خانم مجری همیشگی... زمان میایستد انگار. همه میروند و روی نیمکتهای جلوی السیدی مینشینند. بعضیها هم ایستاده نگاه میکنند و سیگار میکشند. برای ما مهمترین خبر مفقود، این است که هیچ خبری از جام جهانی نیست..."" حتی جام جهانی که در ایران هر ۴ساله داغ است و ما نماینده داریم در این تورنمنت، کره شمالی نه تنها نماینده ندارند، بلکه آنجا جام جهانی حتی به سر یک سوزنی هم ارزش ندارد! اما امیرخانی یک سوالی ذهنش را درگیر کرده بود که میخواست پاسخ اون را در کرهشمالی بیابد. آن هم بحث تحریم و نتیجه تحریم بر مردم و کشور بوده است. ما در خبرگزایها و بعضی از صاحب قلمهایمان در ایران بر این عقیده هستند که تحریمهای که آمریکا بر ایران تحمیل شده است، و ما هم اگر نرویم مذاکره کنیم و به fatf، نپیوندیم، همانند کره شمالی میشویم! محدود میشویم و همانند کره شمالی با هیچ کشوری رابطه برقرار نخواهیم کرد. اما اصلا نتیجه تحریمها و نپیوستن به قراردادهای بینالمللی مانند اف ای تی اف، ما را همانند کره شمالی نخواهد کرد. ریشه اینکه کره شمالی با دنیا رابطه ندارد و با هیچ کشوری مراوده اقتصادی، فرهنگی، تکنولوژی، و اجتماعی ندارد، بر میگردد به نظام سیاسی توتالیتر. شاید تحریمها در کره شمالی این نظام توتالیتر و ایدئولوژی جوچه را تقویت میکند! اما این توتالیتر هست که کرهشمالی را اینگونه کرده است. این مقایسه کشور ایران با کرهشمالی از ریشه و بُن اشتباه است. ما نظام سیاسی خودمان را داریم، فرهنگ خودمان، تاریخ خودمان، ایدئولوژی خودمان. آنها هم همینطور. ما در جامعه ایران آزادی داریم، تنوعهای فرهنگیهای زیادی داریم. سلیقههای سیاسی داریم. و همچنین در روابط بینالملل، ما مراودهای زیادی با کشورها داریم. در آخر متن، کتاب برای من بسیار ارزشمند بود. شاید این اولین کتاب و آخرین کتابی باشد که از امیرخانی خوانده باشم. و شاید هم اینگونه نباشد و کتابهای دیگهای هم از بخوانم. خواندن این کتاب را حتما پیشنهاد میدهم. اما این کشور را با ایران مقایسه نکنید. و دچار برداشتهای اشتباه نشوید.
(0/1000)
نظرات
تاکنون نظری ثبت نشده است.