یادداشت فاطمه باقریان
1402/5/24
4.0
27
جلال دغدغه مند ، عصبانی ودلش خون است، این را خوب میفهمم دلش میخواهد حقیقت را مچاله کند و در دهانشان که دروغ و تزویر ورد زبانشان است فرو کند من اینطور حس میکنم. صادقانه اعتراف میکنم برایم سنگین بود و تاریخش را زیاد نمیفهمم، اما آن آخر ها یک جایی نوشته بود که مرد غربی که آمد این طرف دنیا که نفت را ارزان ببرد و جنسش را بفروشد فهمید در این سو جدا از همه چیز معنویات هم زیاد دارد وقتی روحش حقیقت را لمس کرد و به خانه برگشت دیگر آن آدم قبل نبود . این آخری انگار از دلمان تلخی ها را شست اقلا در آن دوران ما هم اثر گذار بوده ایم .
(0/1000)
نظرات
تاکنون نظری ثبت نشده است.