یادداشت فاطمه باقریان

غرب زدگی
        جلال  دغدغه مند ، عصبانی ودلش خون است، این را خوب میفهمم دلش میخواهد حقیقت را مچاله کند و در دهانشان که دروغ و تزویر ورد زبانشان است فرو کند من اینطور حس میکنم.
صادقانه اعتراف میکنم برایم سنگین بود و تاریخش را زیاد نمیفهمم، اما آن آخر ها  یک جایی نوشته بود  که مرد غربی که آمد این طرف دنیا که نفت را ارزان ببرد و جنسش را بفروشد 
فهمید در این سو جدا از همه چیز معنویات هم زیاد دارد  
 وقتی روحش  حقیقت را لمس کرد و به خانه برگشت دیگر آن آدم قبل نبود .
این آخری انگار از دلمان تلخی ها را شست اقلا در آن دوران ما هم اثر گذار بوده ایم .
 


      
9

12

(0/1000)

نظرات

تاکنون نظری ثبت نشده است.