یادداشت مهدی درویش زاده

نوشته اوری
        نوشته اوریانا فالاچی، گزارشی است از دل دو بحران: جنگ ویتنام و کشتار دانشجویان و معترضان در میدان تلاتلولکو مکزیک. این اثر، با زبانی صریح و بی‌پیرایه، خشونت را جز در قالب عدد و آمار، در بدن انسان‌های زنده و مرده، در چشم‌های کودکانی که از ترس زبان‌شان بند آمده، و در قلب مادری که جنازه‌ی فرزندش را در آغوش گرفته، روایت می‌کند.
فالاچی در ویتنام حضور مستقیم دارد، اما نگاهش اکثرا یک‌طرفه است. حضور و صدای ویت‌کنگ‌ها یا نیروهای ویتنام شمالی، بسیار محدود و سطحی‌ست. یکی دو مصاحبه کوتاه و بی‌عمق با رزمندگان محلی و 2 دفتر خاطرات از نیروهای ویتنام شمالی، جای خالی شناخت دقیق از ساختار فکری، فرهنگی و سیاسی طرف مقابل جنگ را پر نمی‌کند. شخصیت‌هایی مانند هوشی مین، یا حتی فضای زندگی در مناطق شمالی، در تاریکی باقی می‌مانند و این باعث می‌شود روایت او در بهترین حالت، نیمه‌کاره باشد. در روایت اعتراضات مکزیک نیز، بیش از آنکه زمینه‌های تاریخی و اجتماعی بررسی شود، تجربه‌ی شخصی خودش – که البته بسیار تکان‌دهنده است – در مرکز قرار می‌گیرد.

در جریان جنگ ۱۲ روزه ایران و اسرائیل، بار دیگر صحنه‌ای تکراری پیش چشم جهان قرار گرفت.بمباران گسترده‌ی مناطق مسکونی، کشته‌شدن غیرنظامیان، و پشتیبانی تمام‌قد آمریکا از عملیات نظامی اسرائیل علیه ایران. رسانه‌های غربی با همان زبان همیشگی از «حق دفاع» صحبت کردند، در حالی که شهرها ویران و اجساد غیرنظامیان میان آوارها تکه تکه شد.
این وضعیت، به شکلی تلخ، یادآور همان چیزی است که اوریانا فالاچی دهه‌ها پیش در زندگی، جنگ و دیگر هیچ توصیف کرده بود. او در بخشی از کتاب می‌نویسد:

«ویتنام را قرار بود آمریکایی‌ها مثل ژاپن کنند، اما تنها چیزی که به جا گذاشتند، جنازه‌ کودکانی بود که با ناپالم سوخته بودند و خاکی که دیگر چیزی در آن رشد نمی‌کرد.»

در این جمله، فالاچی ماهیت زبان سیاست خارجی آمریکا را به‌روشنی نشان می‌دهد؛ زبانی که با واژگانی چون «دموکراسی»، «بازسازی» و «امنیت» صحبت می‌کند، اما آنچه واقعیت آن را نشان میدهد، ویرانی، سکوت، و نسلی سوخته است. تجربه‌ی ویتنام در روایت او  الگویی مکرر است که همچنان در خاورمیانه توسط قدرت های به اصطلاح صلح طلب ( آمریکا و اسرائیل و متحدانشان) تکرار می‌شود.
کتاب فالاچی، با وجود ضعف‌هایی در پوشش روایت طرف مقابل، این پیام را به‌وضوح منتقل می‌کند:،زبان آمریکا زبان دروغ و زور است، نه حقیقت؛ زبانی که وعده می‌دهد اما ویران می‌کند. همان‌طور که در ویتنام گفتند صلح می‌آورند و خاکستر به‌جا گذاشتند.
      
6

1

(0/1000)

نظرات

تاکنون نظری ثبت نشده است.