یادداشت محمد ابراهیم آبادی
1402/3/16
یکی از نکات مهم کتاب توجه جدی نویسنده کتاب سیامک زنده دل به نقد است. او در شاخههای مختلف هنری تجربه دارد و دانشآموخته رشته تاریخ هنر در دانشگاه کنکوردیای کاناداست. از همین روی برخلاف جو غالب حاکم بر ایران نقد را میفهمد. با آنکه سوگیری های کتاب قاطع است اما از لحن نگارش کتاب مشخص است که نویسنده آماده پذیرش نقد است. زنده دل در این کتاب سعی کرده نگرشی جامع به تحولات هنر در ایران داشته باشد و در این راه از زبان نقد در جای جای کتاب استفاد کرده. نقد از همان ابتدای کتاب آغاز میشود. او که قصد داشته به بررسی دو دهه اخیر بپردازد در ادامه با اشاره به ناکامل بودن روایتهای تاریخ هنر ایران و کمبود گزارههای تحلیلی مجبور میشود تغییر مسیر دهد تا بتواند پژوهش منسجمی ارائه دهد. در همین راستا او به عقبتر باز میگردد و در فصل اول از راه آنالیز و مقایسه چند اثر مهم دوره قاجار شکلگیری نوعی دو قطبی را شناسایی میکند و مبنای این تضاد مفاهیمی را شرح و بسط میدهد. در فصل دوم مسئله مطرح شده در فصل اول را باز میکند و به تفسیر ریشههای تاریخی، اجتماعی و سیاسی آن میپردازد. فصل سوم با فاعلیت معماری و شهرسازی عصر پهلوی بر زندگی شهری در تهران شروع میشود و چند مفهوم دیگر از جمله "نظم نمایشگاهی" و "نقد وضعیت موزهای" ساخته و بررسی میشوند.
(0/1000)
نظرات
تاکنون نظری ثبت نشده است.