یادداشت مهدی حیدری

        بن مایه داستان خوب است اما به قدر کافی پرداخت نشده و آثار رها‌شدگی و سرسری انگاشتن دیده می‌شود که منجر خام ماندن اثر شده است. 
اما انچه که پررنگ می‌نمایاند، پرداختن تالستوی به امر خوشبختی است. این که خوشبختی چیست؟ در چه چیز خود را نشان می‌دهد؟ اصلا آیا خوشبختی بدست آوردنی است یا نهایتا در حد آرزو می‌ماند؟
النین جوان زمانی که سرمست و سرخوش از محیط زندگی اجتماع قزاق ها و طبعیت بکر قفقاز است، گمان می‌کند راه رسیدن به خوشبختی را یافته. وی خوشبختی را در فداکاری و وقف کردن خود برای دیگران می‌بیند. النین آغوش خود را بر روی همه باز می‌کند اما غافل از تمایز تغییر ناپذیر هویتی میان خود و قزاق ها.
تالستوی سبب شکل‌گیری سوالی در ذهن مخاطب می‌شود که آیا واقعا خوشبتی در فداکردن خویش برای دیگران بدست می‌آید؟ وی از زبان النین چنین پاسخ می‌دهد که "فداکاری حرف مفت است، بازی است، همه‌اش از سر کبر و غرور است، پناهگاهی است برای فرار از بدبختی‌ای که سزاوارش هستیم، بهانه‌ای است برای رهایی از حسادتی به خوشبختی دیگران داریم. زندگی کردن به خاطر دیگران، خوبی کردن! برای چه؟". به عبارتی ما را به این نتیجه رهنمون می‌کند میل به فداکاری از سرکوب خواسته ها و نیازهایمان و نادیده‌انگاشتنشان ناشی می‌شود. امیال و آرزو‌هایی که داشتنشان طبیعی است و بهتر از مورد پذیرش واقع شوند نه رد و انکار.
      
7

0

(0/1000)

نظرات

تاکنون نظری ثبت نشده است.