یادداشت kimiyafard

kimiyafard

kimiyafard

1403/11/1

        دلم میخواد برای اون اتفاق وحشتناک آخر قصه بهش دو بدم اما منطقم نمیزاره (ToT)
داستان از جلد قبل پخته تر شده بود و حالت دارک تری داشت و بخش دارک درونم لذت میبرد( بماند قلبم باهام موافق نبود و درد میگرفت) 
البته منکر این جای داستان نشم که مر کمی ما رو با تکرار بعًی حرف های درونی ش حال مون رو بد کرد و من رو هم دچار تراست ایشوز خودش کرد :)
اما خوبی داستان اینجا بود که رشد در شخصیت ها رو دیدیم و نویسنده دنیای داستان رو کمی برامون رشد داد.
و البته کَل در هاله ای از ابهام برام موند....
هنوز هم نمیشه تصمیم قطعی برای داستان گرفت و این ۴ ستاره من فقط برای این بود که داستان خاکستری و دارک شد و خب داستان رو از ر ال کلیشه درآورد.
پ.ن: هر چند دلم میخواد با اون تویسست کثافتش گریه کنم...
پ.ن.۲: بخاطر مانور ندان داستان روی همین بخش ناگوار قصه از نویسنده بشدت شاکی ام و این میتونست اشک من رو شدید دربیاره منتهی عدم وجودش فقط عصبانی ام ( نمیخوام اسپویل شید مهم ترین قسمت داستانه از نظرم )
پ.ن۳: شخصیت موردعلاقه این قسمت شید عزیزززم
      

0

(0/1000)

نظرات

تاکنون نظری ثبت نشده است.