یادداشت
1401/10/13
«از چیزی نمیترسیدم» را امشب برای بار دوم یا شاید هم سوم خواندم؛ روایتی بیواسطه و کوتاه از « آنی» که گمان میکنی میشناسیاش و نگاهت متن را دنبال میکند ولی این صدای حاجقاسم است که روایت میکند و آری درست میشنوی... رانندهی حاج قاسم نقل میکردند که گاهی حاجی برای خودشان روضه میخواندند و اشک میریختند که خداوند چگونه به روستازادهای این چنین عزت بخشیدند... و من یاد کلام چند روز پیش رهبری افتادم که: مراقب باشند همه آنهایی که درباره ایشان صحبت میکنند، خصوصیات آقای شهید سلیمانی را خصوصیات ماورایی نکنند. یک انسان زندهای است که جلوی ما دارد حرکت میکند یأکل الطعام و یمشی فی الاسواق. یعنی اینجور نباشد که تصور بشود این یک جایگاه دست نیافتنی است.
36
(0/1000)
نظرات
تاکنون نظری ثبت نشده است.