یادداشت عطیه عیاردولابی

        با اینکه کتاب سالها پیش نوشته شده و برای فرهنگ و جامعه و کشورهایی دیگه بوده اما چقدر قابل درکه. افرادی ساده از جوامعی سنتی که به اتوپیای رویاهاشون می‌رسن اما در ازای تاوانی سنگین متوجه میشن که اتوپیایی در کار نبوده؛ که حتی سیاهچال عدم بوده. 
تنها کسی که از شخصیت‌های اصلی نبوده اما شاید سرنوشتی بهتر یا حداقل مفیدتر پیدا کرد مصطفی بود که رویا و شعر رو غایت زندگیش قرار نداد بلکه تصمیم گرفت کاری بکنه.
این داستان با همین مختصات برای جامعه ما هم صدق می‌کنه. سیاستمدار فاسد و آقازاده فاسدتر، دختران و پسران فقیری که به واسطه این فاسدها میخوان پیشرفت کنن و افراد فقیری که متوجه شدن باید راه دیگه‌ای برای نجات پیدا کنن اگرچه سخت‌تر باشه.
      
73

7

(0/1000)

نظرات

تاکنون نظری ثبت نشده است.