یادداشت نرگس زنجانی
19 ساعت پیش
دو داستان اول قابل تامل و شیرین بودند. داستان سوم و تعدد آدمها بیشتر گیج کننده بود آنقدر که ولش کردم. البته داستان برای مخاطب خاص چخوف بود. داستان اول زنیست که برای یاد دادن وفاداری به مرده ی شوهرش تصمیم گرفته ازدواج نکند . در روند داستان با طنز موقعیت زن تغییر می کند. داستان دوم مردیست که سن ازدواجش دارد می گذرد و برای زن گرفتن پیش مرد همسایه می رود تا دم دست ترین دختر موجود را بگیرد. چخوف، آدم ها و رفتارشان را به خوبی به تصویر می کشد. همراه تبسم، آدم را فکری می کند که: عجب!
(0/1000)
نظرات
تاکنون نظری ثبت نشده است.