یادداشت محمدرضا زائری
1400/9/27
3.9
10
از همان روزی كه كتاب «به سفارش مادرم» در آخرین نمایشگاه كتاب قبل از كرونا رونمایی شد، دو سه بار اینجا و آنجا دیده بودمش، اما هیچوقت فرصتی پیش نیامد كه كتاب را ورق بزنم و بخوانم. عنوان فرعی كتاب «بیست و چند روایت از مأموریتی خانوادگی در عراق» است و طرح جلدی خوشرنگ و زیبا دارد و داخل كتاب هم عکسهای متعدد از پیادهروی اربعین و اینها برای من كه هم توفیق این زیارت خاص را داشتهام و هم چیزهایی درباره آن نوشته و منتشر کردهام تازه نبود. گمان میکردم این كتاب هم مشابه یكی از چندین مجموعه سفرنامه دیگری است كه در این سالها دیدهام؛ خوب و باارزش اما عادی و تكراری! نویسنده كتاب را میشناختم، دوستی هنرمند با گرایشهای ادبی روشنفكری و همین مایه تعجب و تردید بود! از خود میپرسیدم كه چنین كسی با چه انگیزهای میتواند به پیادهروی اربعین برود و با خود میگفتم شاید سفارشی از نهادهای فرهنگی و مراكز مختلف انقلابی بوده و حتى تعبیر مأموریت خانوادگی را هم با همین نگاه تفسیر میکردم. وقتی برای اولین بار كتاب را بهقصد خواندن در دست گرفتم و شروع به ورق زدن كردم، همان صفحه اول غافلگیرم كرد. این شروع قدرتمند و متفاوت كتاب تكلیفم را تا آخر كار مشخص ساخت و نشان داد با اثری غیرعادی و جذاب روبرو هستم. سفرنامهای صریح و بدون تعارف از نویسندهای جوان كه مجبور شده است به عراق برود؛ به خاطر خواسته مادرش كه سالهاست درگیر و گرفتار پرستاری آلزایمر مادربزرگ شده و حالا این جوان نویسنده كه حتى سفر به افغانستان و پاكستان را به سفر عراق ترجیح میدهد قرار است به سفری برود كه انتخاب خودش نبوده: «من آمدهام اینجا مادر. نه برای زیارت، نه برای دیدن این هنگامهی بزرگ میلیونی از آدمها، نه برای نوشتن حتى. من برای تو آمدهام. برای آنکه گوش تو باشم كه بشنود در این راه چه میگذرد، چشم تو باشم كه ببیند در این راه چه كسانی میروند و میآیند.» نویسنده جسارت و صراحت عجیبی دارد و حس و حال بسیاری از جوانان امروز را بیپروا بر قلم میآورد و من در شگفتم كه چگونه این كتاب برای انتشار مجوز گرفته و چه طور ناشر وابسته به آستان قدس رضوی آن را چاپ كرده است: «تركمنستان و آذربایجان و تركیه و ارمنستان كه تکلیفشان روشن است؛ توریستیاند. سفر به آنها باب رهایی چندروزهی مردمِ به تنگ آمده از زندگی در جمهوری اسلامی است». نویسنده از همین ابتدا تكلیف خودش را با خواننده معلوم كرده است؛ نهتنها شیفته و دلباخته زیارت اربعین نبوده، بلكه اگر قرار میشده به سفری برود هرگز عراق حداقل در میان شش انتخاب اولش قرار نداشته! دقیقاً به همین دلیل معتقدم این كتاب را باید خواند، چون برای اولین بار یك نفر بدون دلبستگی های اعتقادی و شیفتگیهای عاطفی مذهبی تصمیم گرفته به پیادهروی اربعین برود و درباره آن بنویسد. سفر زیارتی اربعین مهم است، هم به خاطر ابعاد آخرالزمانی و تمدنساز و خصوصیات بینالمللی و جهانی آن و هم به خاطر نقش محوری و تأثیرگذاری كه در شاكله فكری و نظام سیاستگذاری مدیران و مسئولان جمهوری اسلامی دارد. یعنی چه موافق باشید و چه مخالف، چه انقلابی باشید و چه ضدانقلاب، چه مسلمان یا شیعه باشید و چه غیرمسلمان و غیرشیعه، چه مؤمن باشید و چه بیایمان، چه علاقه و اعتقاد به مناسك آیینی داشته باشید و چه از همه این چیزها بدتان بیاید، هر موضعی داشته باشید باید این كتاب را بخوانید! اگر نسبت به مناسك اربعین دلبستگی و اعتقاد دارید و امسال از این سفر محروم ماندهاید، كلمه به كلمه و عكس به عكس این كتاب خاطراتتان را زنده میکند و شما را قدم به قدم در مسیر پیادهروی اربعین قرار میدهد. اگر هم هیچ باور و علاقهای به این موضوع نداشته باشید، این تنها فرصت شماست كه از چشم كسی كه به شما نزدیك است و با زبانی متفاوت -چیزهایی كه ندیده و نشنیدهاید- روایت میکند، به این پدیده بزرگ و استثنایی بنگرید. نویسنده بیپروا موضع خودش را نسبت به خیلی از مسائل فرهنگی و اجتماعی بیان كرده و همین كتاب را زنده و پویا نشان میدهد؛ از دلخوری صریح نسبت به گشتهای شبانه بسیج تا انتقاد جدی به رفتار اجتماعی روحانیت. به بهانههای مختلف هم در جایجای كتاب به فیلمهای سینمایی، رمانهای كلاسیك و اشخاص اشاره میکند و كتاب را از اسمهای عَلَم و نامهای خاص -از كیائیانِ نشر چشمه تا دهنمکی و اللهكرم- آكنده است. یادداشتهای بیست و چندگانه كتاب كه با عکسهای بسیار دیدنی و خاص همراه شده یك اثر مردمشناسانه خواندنی فراهم ساخته كه مطمئنم یكی از بهترین گزینهها برای ترجمه به زبانهای خارجی -جهت معرفی متن و حاشیه پیادهروی اربعین- است. كتاب با دقتی هنرمندانه و با تصویرسازیهایی ظریف به دنیای درون آدمها سفر میکند و نویسنده كه خود اصرار دارد از نقل حرفهای کلیشهای و تكراری دور بماند با وسواس لایههای درونی شخصیت و زندگی سوژههایش را میکاود تا از كودكی یك پروفسور هندی تا فضای خانوادگی رئیس پلیس مسكو به جزییات قابلتأمل و نكات عمیقی برسد كه تحولآفرین و سرنوشتساز بودهاند. هرکدام از این چهرههای غریبه و گمنام هم برای او یادآور سوژهای در ایران میشوند و داستانهای خواندنی آنها هم به این داستانهای تازه میپیوندد و هزارتویی متنوع از حکایتهای رنگارنگ و ماجراهای عجیب میسازد. كتاب نظم هندسی و ساختار منسجم و طراحی آگاهانهای نیز دارد كه سراسر تقدیس خانواده است و ستایش ناخواسته مادری قابلاحترام و مستحكم كه سایه حضورش از ابتدا در تمام اجزای كتاب دیده میشود و خواننده با هر بهانهای در مقابل مهر بیكران و شخصیت مقتدر آن بانوی بزرگوار سر خم میکند، چنانکه اگر كتاب را اثری در تكریم «مادری» بخوانیم، بیراه نگفتهایم. روایت دلنشین و نثر روان «به سفارش مادرم» بیست و چند فرصت کمنظیر از خواندن و دیدن به شما در همراهی یك مأموریت خانوادگی خواهد داد كه هرگز فراموششدنی - و نیز قابل تكرار- نیست. ( https://www.alef.ir/news/3990716111.html)
(0/1000)
نظرات
تاکنون نظری ثبت نشده است.