یادداشت

رسانه شیعه: جامعه شناسی آئین های سوگواری و هیئت های مذهبی در ایران: با تاکید بر دوران پس از پیروزی انقلاب اسلامی
        کتاب رسانه‌ی ‌شیعه، نخستین و نیز تا امروز پرمخاطب‌ترین و پرحاشیه‌ترین کتاب من است. وقتی برای نوشتن این کتاب دست به قلم بردم، بیست سال داشتم و وقتی منتشر شد بیست‌وشش سال. داستان این کتاب و ماجراهای فراوان پیرامونی آن خود کتاب مستقلی می‌طلبد؛ ماجراهایی که مسیر شغلی و حتی زندگی شخصی‌ام را تحت‌الشعاع قرار داد. این ماجراها حتی پیش از انتشار کتاب آغاز شد. از ممانعت‌ها و توصیه‌ها برای منصرف‌ساختن من از چاپ آن تا موانعی که انتشار کتاب را چند نوبت به تعویق انداخت و تغییر پی در پی ناشرانی که پس از قطعی‌شدن و حتی آماده‌سازی فنی کتاب، به دلایل مبهم، از انتشار آن انصراف می‌دادند. نهایتاً قرعه به نام «شرکت چاپ و نشر بین‌الملل» افتاد و در آذر 1387 چاپ نخست کتاب به بازار عرضه شد. هنوز چند روزی از انتشارش نگذشته بود که زمزمه‌هایی در مخالفت با آن در برخی محافل مذهبی به گوش رسید؛ زمزمه‌هایی که در مجالس محرم آن سال، بعضاً به فریادهای تهدیدآمیز پشت بلندگو و بالای منبر تبدیل شد. برخی مداحان بانفوذ و رسانه‌ایِ تهران در مجالس روضه علیه من و کتابم و ناشرش سخن گفتند، تهمت «وهابی» زدند، تهدید به شکایت و برخورد قضایی کردند و برخی دیگر از سخنرانان و منبریان مشهور نیز حضوری یا با ارسال پیام مرا مورد عتاب و خطاب شدید قرار دادند. طیف مخالفان و معترضان کتاب محدود به مداحان و منبریان یک حلقه‌ی ‌سیاسی و بانفوذ تهران نبود. هم‌راستا با ایشان، گروهی ‌از مذهبی‌های مخالف نظام هم علیه کتاب موضع گرفتند و اقداماتی کردند. قبح‌شکنی، انتقاد از علما، تطهیر روشنفکران، توهین به چهره‌ها و مجالس مذهبی از اتهامات بی‌اساسی بود که معترضان در نقد کتاب طرح می‌کردند. وجه مشترک این دو گروه، توهم توطئه‌ای بود که درباره‌ی من و کتابم داشتند. برای آن‌ها اینکه یک جوان دانشجو براساس دغدغه‌های شخصی و بدون اتکا و سفارش و پشتیبانی سازمان و نهادی در حاکمیت چنین پژوهشی انجام دهد، باورپذیر نبود و در پشت صحنه دست‌های پنهان مخالفان سیاسی امنیتی خود را جستجو می‌کردند. و البته کم نبودند در بین مداحان و ذاکران مشهور و اهل منبر و برخی از علما، شخصیت‌هایی که مرعوب این فضاسازی‌ها نشدند و بدون آن‌که ارتباطی با من داشته باشند، از سر انصاف و عدالت، به دفاع برخاستند و مانع از تشدید اعتراضات شدند. درهرحال این حاشیه‌ها که تا ماه‌ها بعد ادامه داشت،‌ در آن زمان که هنوز خبری از شبکه‌های اجتماعی نبود،‌ رسانه‌ای نشد و به ‌پشت‌صحنه‌ی محافل مذهبی محدود ماند. 
به‌موازات این حاشیه‌ها، کتاب رسانه‌ی ‌شیعه مسیر خود را آرام آرام پیش می‌رفت و خوانده می‌شد. با آن‌که توزیع مناسبی نداشت و به پیشخان بسیاری از کتابفروشی‌ها راه نیافت، اما مخاطب خود را پیدا کرد و در عرض کمتر از سه سال، چهار نوبت تجدید چاپ شد و مجموع شمارگانش به 11 هزار نسخه رسید. نخستین مخاطبان جدی کتاب، بدنه‌ی ‌مذهبی و «هیئتی» بودند و مداحان و منبریان و روحانیون و مسئولان و مدیران سازمان‌های دینی و فعالان فرهنگی. نخستین بازخوردها و واکنش‌ها و نقدها هم از جانب ایشان بود. آن سال‌ها هنوز مطالعات اجتماعی دین آن‌هم تشیع در فضای علوم اجتماعیِ دانشگاهی ‌چندان به رسمیت شناخته نمی‌شد و حوزه‌ی ‌مغفول و چه بسا مطرودی به‌حساب می‌آمد. چند سالی طول کشید تا رسانه‌ی ‌شیعه در محافل علمی و دانشگاهی ‌هم دیده شود. 
با این‌وجود، به‌عنوان یکی از نخستین آثار مستقل در مطالعات اجتماعی مناسک شیعی در زبان فارسی، توانست توجه پژوهشگران و دانشجویان علوم اجتماعی و دین‌پژوهی را جلب کند و به‌دفعات مورد رجوع و استناد قرار گیرد و در فهرست پژوهش‌ها و رساله‌های دانشگاهی ‌بسیاری جا خوش کند. و چه اقبالی بالاتر از این که برخی دانشجویان و پژوهشگران گفته‌اند رسانه‌ی ‌شیعه در ورود آن‌ها به حوزه‌ی ‌مطالعات شیعه و مناسک اثرگذار و مشوق بوده است. همچنین در این سال‌ها جلسات متعدد نقد و بررسی این کتاب در دانشگاه‌ها و مراکز علمی برگزار شده ، مقالات و یادداشت‌های متعددی در نقد و معرفی آن در مطبوعات منتشر شده و بسیاری از محققان و صاحبنظران از آن تقدیر کرده‌اند. ازجمله در «سومین‌ جشنواره‌ی ‌بین‌المللی فارابی» (آبان 1388)، رسانه‌ی شیعه اثر منتخب در رشته‌ی ‌علوم اجتماعی و ارتباطات معرفی شده و استاد محمد اسفندیاری، کتاب‌شناس و عاشوراپژوه، آن را جزو 100 کتاب عاشورایی مهم و تأثیرگذار از آغاز تا امروز دانسته است .
      
5

16

(0/1000)

نظرات

تاکنون نظری ثبت نشده است.