یادداشت فرفری موی غزلساز
1403/11/22
این کتاب جزو اولین کارهای فریدا مکفادن محسوب میشه ولی به تازگی توی ایران چاپ شده. به همین دلیل اگه به اندازهی "در قفلشده" یا "هیچ وقت دروغ نگو" محشر نیست، جای تعجب نداره. داستان این کتاب تکراریه و شاید حداقل سهتا کتاب دیگه با همین تصویرسازی خونده باشم. جادهی برفی، مسافرخونهی خلوت... اما نویسنده با قلم خودش، به ماجرا هیجان خاصی بخشیده. داستان از زبون شخصیتهای زیادی روایت میشه و با خوندن هر کدوم، متوجه یه راز جدید میشید. حتی با هر روایت، فکر میکنین قاتل داستان رو پیدا کردین ولی در ادامه رودست میخورید. به شخصه، کارهای این نویسنده برام خیلی جذابه و به جز "دروغ پنهان شوهر بیوه زن" که واقعا نتونستم باهاش ارتباط برقرار کنم، بقیه کتابای نویسنده رو دوست داشتم. حالا بعضیها کمتر و بعضیها بیشتر. روند داستان هم خوب پیش میره و پایان کتاب برام راضیکننده بود. خلاصه داستان بدون اسپویل: داستان در مورد زنی به نام کوئینه که تحت آزار خونگی قرار داره. همسرش علاوه بر اینکه بهش خیانت میکنه، به شدت کنترلگره و بهش آسیب میرسونه. این اذیت و آزار تا جایی پیش میره که کوئین اشتباه حبرانناپذیری انجام میده و مجبور میشه فرار کنه. در حین فرار، بخاطر اوضاع نامناسب جوی مجبور میشه به مسافرخونهای پناه ببره که آوازهی خوبی نداره و قبلا یه نفر توش به قتل رسیده. کوئین در مدت اقامت کوتاهش، متوجه رازهایی میشه که براش گرون تموم میشه... کوئین به چه رازهایی پی میبره؟ آیا صاحب اون مسافرخونهی بدآوازه بلایی سرش آورده یا کس دیگهای دنبالش کرده؟ کوئین میتونه جون سالم به در ببره؟ امتیاز در گودریدز: ۳.۹۵
(0/1000)
نظرات
تاکنون نظری ثبت نشده است.