یادداشت ! Se Mo Ha !
1403/9/6
روایت مرگ آقای خاص به گمانم اگر لقب آقای خاص ادبیات منثور ایران در سه دههی ابتدایی قرن گذشته را بدون هیچ تردیدی متعلق به صادق هدایت بدانیم، این لقب در سه دههی بعدی یعنی دهههای سی، چهل و حتی پنجاه (بله، حتی پس از مرگش) میتواند به جلال آلاحمد تعلق گیرد ... چه او نویسندهای بود کنشگر (نه منفعل)، در متن حوادث و جریانساز؛ نمونهی افراطی (و گاه به گمان من ارتجاعی) ادبیات و هنر متعهد (آنگونه که خود مینامیدندش)، آرمانگرا، سیاسی و غیرسازشکار، در دورانی که بخش بزرگی از جریان ادبی و حتی هنری ایران به این تفکر تعلق داشت؛ با نثری به قول سیمین: "تلگرافی، حساس، دقیق، تیزبین، خشمگین، افراطی، خشن، صریح، صمیمی، منزهطلب و حادثهآفرین" و جالب اینکه باز هم به قول همسرش: "جلال خیلی شبیه نوشتههایش است". و این کتاب روایتی است دست اول از "غروب جلال" که مرگش هم چونان زندگیش افراطگونه، حادثهوار و حاشیهآفرین بود! امتیاز: ☆☆☆ واژگان و محتوا: سفید توصیه برای خوانش: ۰۲۲ پینوشت: # امتیاز: میزان کشش و جذابیت اثر {بین ۰ تا ۵ ستاره} # واژگان و محتوا: حجم و شدت بهکارگیری محتوای نامناسب در اثر (واژگان نامناسب، غیراخلاقی، حاوی خشونت، صحنههای ناخوشایند یا مشمئزکننده و ...) {سفید نشونهی محتوای استریلیزه و قرمز نشونهی محتوای کاملاً غیراستریلیزه! است، زرد و نارنجی هم بینابین} # توصیه برای خوانش: یه عدد سهرقمی که رقم سمت چپ پیشنهاد خوانش اثر به نوجَوونا، رقم وسط پیشنهاد به جَوونا و رقم سمت راست پیشنهاد به افراد میانسال و کهنساله! {صفر نشونهی عدم پیشنهاد و ۳ نشونهی توصیهی اکید به خوندنشه، ۱ و ۲ هم بینابین!} # ناگفته پیداست که همهی موارد بالا صرفاً پیشنهاد و تراوشات ذهنی من در زمان خوانش کتاب میباشد!
(0/1000)
نظرات
تاکنون نظری ثبت نشده است.