یادداشت نیما حسینی
1404/3/30
داستان شروع خوبی نداشت بنظرم، کمی آهسته و به هم پیوسته پیش میرفت جوری که غایت بندی آن برایم ما مفهوم بود، لیکن هر چه جلو تاختم در داستان عنان آن راحت تر به دستم سواری میکرد. راجع خود داستان باید گفت که، متفاوت تر بود نسبت به باقی داستان های که خواندم از تولستوی از نظر قالب نوشتاری، چرا که گفتگو محور نیست، بیشتر در بند توصیف و حالات هست که بدین گونه نبوده هرچه خواندم از او، اما جالبی در این است که توصیف ها همه برای رسیدن به هدف به کار گرفته شده اند، که هدف ما در اینجا نتیجهی آن است، محاوره بودن شخصیت ها از بی شیله پیلگی آنها، شاید هم سواد عامیانه عوامل داستان سخن بگوید. راجع خود داستان باید گفت انتظار این را دارم که تولستوی خوانش میکنم، نکته ای باریک ولی سهمگین در ضمیرم نقش بندد، این داستان هم به این صورت بود، نکته ای که اگر تا پایان داستان مانند من صبوری کنید و بخوانید قطعا لذت میبرید، داستانی میشود گفت «بی ارزش بودن دنیا» همین یک کلمه ولی در از حرف.
(0/1000)
نظرات
تاکنون نظری ثبت نشده است.