یادداشت مسیح ریحانی

        این کتاب، دومین کتابی است که از مجموعه‌ی «زندگی میان زبان‌ها»ی «نشر اطراف» می‌خواندم و هر دو را بسیار دوست داشتم. برای من که همیشه از خواندن ناداستان و جستارها فراری بودم، تجربه‌ای بسیار خوشایندی رقم زدند.

📚 از متن کتاب:
«اعداد شاخص‌های قابل اعتمادی هستند. اعداد اندازه می‌گیرند: یک اینچ یعنی یک اینچ، و خط‌کش هم همین را نشان می‌دهد. اعداد از قضاوت و گمان و انتزاع نجات‌مان می‌دهند. اما در مورد درد، اعداد فقط نقطه‌ی آغازِ برنامه‌ی درمان را مشخص می‌کنند.»

کتاب مجموعه‌ای متشکل از ۱۰ جستار از نویسندگان عرب-آمریکایی است که هر کدام‌شان در فضایی میان‌زبانی/میان‌فرهنگی زندگی و کار می‌کنند. هر کدام از جستارها به تجربه‌های منحصربه‌فرد نویسندگان در مواجهه با پدیده‌هایی نظیر زبان، لهجه، پیچیدگی‌های فرهنگی، هویت و کلیشه‌های نژادی می‌پردازد. از آن‌جایی‌که سه نفر از نویسندگان جستارها تبار فلسطینی دارند، به موضوع دولت ساختگی اسرائیل هم در این کتاب اشاره می‌شود.

هر کدام از نویسنده‌ها سبک و صدای منحصر به خودشان را دارند؛ و به نظرم مترجم اثر هنرمندانه به این موضوع دقت داشته است. از این‌رو بعضی از جستارها را بسیار دوست داشتم و برخی را نه؛ برخی از نویسنده‌ها مشخصا قصه‌گو بودند و ترغیب شدم که دیگر آثارشان را بخوانم. بعضی از جُستارها بارها اشکم را جاری کردند، حتی بعضی جمله‌ها. مثل این‌یکی:
📚 از متن کتاب:
«اغلب فلسطینی‌هایی که در روزهای نکبت از فلسطین گریخته‌اند، هنوز کلید خانه‌شان را دارند، حتی اگر دیگر خانه‌ای باقی نمانده باشد.»

من فقط تجربه‌ی هجرت داخل کشور را داشته‌ام اما آن‌چه که در اغلب دوستانم پس از مهاجرت به کشورهای دیگر احساس کرده‌ام نوعی احساس «بی‌خانمانی فرهنگی» است. جالب این‌جاست که با خواندن جستارهای این کتاب تصور کردم که این احساس در نویسندگان این جستارها که همگی عرب-آمریکایی و به نوعی مهاجر هستند، هم موجود است. نمی‌دانم که این موضوع به شباهت‌های فرهنگی پُرشمار ما و اعراب بازمی‌گردد یا مهاجرت با خود چنین احساسی به همراه دارد؟
با خواندن هر جستار سئوالاتی در سرم روشن می‌شدند که با پایان کتاب هم هنوز روشن‌اند، سئوالاتی عمیق در رابطه با هویت، تاریخ، حافظه‌ی جمعی، زبان و لهجه.

📚 از متن کتاب:
«استعمار کاری می‌کند که در خانه‌ی خودت هم آواره باشی.»

شاید یک خوننده‌ی اروپایی، آن‌قدر که خواننده‌ی فارسی‌خوان از مطالعه‌ی این اثر لذت می‌برد؛ لذت نبرد. اما مطالعه‌اش برای ما در خاورمیانه می‌تواند بسیار مفید باشد و ای بسا که برخی پیش‌فرض‌ها و سوگیری‌های‌مان درباره‌ی فرهنگ و هویت نیازمند بازنگری‌های اساسی شوند!

پی‌نوشت:
اشاره به این نکته ضروری است که ترجمه‌ی این اثر واقعا درخشان و دقیق بود و به نظرم می‌تواند میراثی ماندگار برای «بتول فیروزان» باشد. یادش گرامی. 🕊️
      
1

0

(0/1000)

نظرات

تاکنون نظری ثبت نشده است.