یادداشت محمد
5 روز پیش
این خاطرات خارج رفتن و خارج درس خواندن را که میخوانم بعضی مواقع احساس میکنم که من هم دوست دارم بروم خارج و درس بخوانم اما احساس دلتنگی به من دست میدهد... فکرش هم اذیت کننده است:)) جالبترین چیزی کهگفت این بود که روسپیگری در آمریکا غیرقانونی است... با عقل و شواهد جور در نمیآید جستجو کردم ظاهراً یک چیزهایی وجود دارد. انسان چه چیزها که نمیشنود... نکته دیگر در رابطه با احترام پدر و مادر بود که متوجه نشدم استادش چه گفته است. یا برده هستید یا اینکه با والدینتان دوستید؟ این دوگانه از کجا آمده است؟ ارزش گذاری اینکه دوست بودن بالاتر از احترام و محبت به پدر و مادر است بر چه اساسی است؟ اصولاً چیزی تحت عنوان احترام در فرهنگ امریکایی وجود دارد؟ من به شما احترام میگذارم یعنی برده شما هستم؟ این دیگر چه مضحکهای است؟ مطمئن هستید این فرد دکتر بوده است؟! این که جیسون رضائیان را هم دیده بود جالب بود... یا اینکه سر قبر شعبون بی مخ رفته است... حق میراندا نشنیده بودم... نکته دیگر این بود که میگفت بعضی از افراد به خارج میآیند و به جهت اینکه جامعه و خانواده فشاری روی آنها نمیگذارند آزاد میشود. دختر مذهبی بوده است ولی الان فقط حین تماس تصویری با خانواده حجاب میگذارد و یا اینکه حین سلفی گرفتن پسرها را کات میکند... به این فکر میکنم که آیا من هم اگر در آمریکا و نیویورک بودم هنوز این عقایدم را داشتم یا بند را آب داده بودم؟ واقعاً نمی دانم... پیشنهاد میکنم؟ احساس متضادی دارم اما خیر، آنقدر مطلب دندانگیری برای یادگیری نداشت...
(0/1000)
نظرات
تاکنون نظری ثبت نشده است.