یادداشت فاطمه سادات مظلومی
2 روز پیش
شاید کتاب را بخاطر این قسمتش انتخاب کردم تا در شرایط امروز، در میانهی آتشبس جنگ ایران و اسراییل بخوانم: "من سالهای جنگ ایران و عراق یادم است اما بعد از انفجار دیروز فهمیدم واقعاً چیزی از جنگ نمیدانم. تنها باری که هواپیماهای عراقی به رشت رسیده بودند بمبی در محلهای حاشیهای انداخته بودند و گودالی که محل اصابت بمب بود تا سالها بعد که پرش کردند جزء جاذبههای توریستی رشت بود. فهمیدم جنگ برای من همیشه چیزی توریستی بوده و برای همین حالا اینجایم: کسی که جنگ را واقعاً فهمیده باشد همچینکاری نمیکند" جملاتش را میشود امروز هم به نحوی در تحلیل رفتار بعضیها و نسبتشان با جنگ ۱۲روزه هم به کار برد! کتاب مجموعه روایتهای مردی است که به هنگام کودتا در استانبول، به هنگام جنگ داعش در سوریه و به هنگام اغتشاشات تیر۷۸ در تهران بوده است! اما کتاب، کتاب جنگنویسی نیست... روایتهایی هم از فرانسه و ایتالیا و هلند دارد که هرکدام به نحوی به غذا و خوراکی پیوند میخورد! دوست دارم کتاب را توصیه کنم به سبب قوی بودن جستارها و تسلط فوقالعادهی نویسنده بر دایرهی لغات وسیعش که به خوبی هرچه را در سرش دارد، میتواند به کلمه و تصویر تبدیل کند اما شرم دارم از توصیهاش به سبب خودافشاگریهای بیش از اندازهی لازم که یکجا از اوردُز کردن با داروی دِکسترومتورفان پی نوشته و چند صفحه بعد از علفکشیدن در کافهای در آمستردام و البته قلم بیپروا و بینزاکتِ نویسنده که از هیچ فحش و توصیفات خارج از چارچوبی دریغ نکرده است جوری که گاهی حس میکردم کسی که کتاب را برای مجوز دادن میخوانده، نابینا بوده، یا نمیفهمیده هستهی جستار واقعیت است نه خیال!
(0/1000)
نظرات
تاکنون نظری ثبت نشده است.