یادداشت فاطمه زوغ
1404/6/12
انتظارش را نداشتم با آشنایی نوپایی که از نادر پیدا کردهام فکر میکردم ادبیاتی پراحساس را خرجش کند ولی نه تا به این حد! امام برایم از مردی انقلابی به پسرکی در قلعهی گل زرد تبدیل شد حالا با اسم خمین با نام روحالله بیشتر اخت گرفتهام... از اسم نورالدین خوشم آمد و از ابهت عمهجان بیشتر با شروع بخش *شبی به من گفتی که شاید در صفحهی ۲۳۵ جای گرفته بود، چشمانم تر و تا آخر کتاب جوشید... گاهی انتظارش را نداری و دگرگون میشوی! انتظارش را نداشتم و زیر و رو شدم....
(0/1000)
نظرات
تاکنون نظری ثبت نشده است.