یادداشت هانیه

هانیه

هانیه

1404/1/20

        در جادهٔ پاوه، لای صدای دوستانم که با هم می‌خونن «شب به اون چشمات خواب نرسه، به تو دست مهتاب نرسه» باید تلاش کنم ذهنم رو جمع و جور کنم و بنویسم که چرا این کتاب. تا راهنمای بقیه باشه، یا بعدا بهش رجوع کنم. نمی‌شه. 
اولی رو به لزوم اعتماد واگذار می‌کنم، دومی رو به حافظه‌م. برای خاطر همهٔ شب‌هایی که نفسم حبسش شد.
      
251

20

(0/1000)

نظرات

تاکنون نظری ثبت نشده است.