یادداشت محمدحسین

حماسه ویچر: بانوی دریاچه
خب، جلد هف
        خب، جلد هفتم هم متاسفانه تموم شد :)

چیزی که درباره این سری دوست دارم اینه که کسی دستاشو جلوی چشماش نمی‌زاره. ادا در نمیاره. همه‌چیز همونیه که هست. همونی که باید باشه و خب ما ممکنه دوستش نداشته باشیم.
می‌تونه یاد بده و حتی می‌شه یه جاهایی رو هایلایت کرد و گوشه ذهن داشت.
هرچی جلوتر می‌ریم، جابه‌جایی بین زمان و مکان‌ بیشتر می‌شه.
عاشقانه هم از نمکی گذشته و به‌مرور زمان ادویه‌اش بیشتر هم می‌شه.
ماجراها و اتفاقات خیلی زیادن اما نبرد برنا خیلی به دلم نشست.

افسانه شاه آرتور روی پایان داستان خیلی تاثیر گذاشته. اگه تموم شدن داستان براتون مثل من گنگ بود، حتما یه چرخی توی گوگل انگلیسی بزنید و بیشتر درک‌اش می‌کنید اما در کل فلسفه زندگی خودتون هم روی پایان تاثیر می‌ذاره.
در آینده حتما بازم سراغ‌اش میام و به‌نظرم ارزش چندبار خوندن رو هم داره.
ترجمه هم خوب بود. سانسوری اگه بوده، عجیب نبوده یا من نتونستم بفهمم و این خوشحالم می‌کنه.
درنهایت، خیلی خوشمزه بود و بهم چسبید. خیلی پیشنهاد می‌کنم.

در ضمن از این سری چندتا بازی و سه‌ فصل سریال با همین نام ساخته شده. یادتون باشه که داستان‌شون با کتاب تفاوت داره.
      
10

22

(0/1000)

نظرات

تاکنون نظری ثبت نشده است.