یادداشت پیمان قیصری

قدرت اختلاف؛ چرا فراز و فرودهای روابط، رمز ایجاد صمیمیت، تاب آوری و اعتمادند
        کتاب قدرت اختلاف با شرح دو مورد مشکل بین فرزند و والدین شروع میشه و بعد با یک آزمایش به پدیده یا فرایندی به نام چهره‌ی سرد پرداخته. یک نوزاد و مادر با هم گرم برخورد میکنند، مادر به فرزند توجه می‌کنه و بعد ناگهان بدون توجه به نوزاد چهره‌ای سرد و بی تفاوت به خودش می‌گیره و کودک شروع می‌کنه به کارهایی برای جلب توجه مادر. این فرایند رو چهر‌ه‌ی سرد نامگذاری کرده که ابتدا در رابطه‌ی نوزاد و والدین بهش توجه شده و بعد به روابط دیگه تعمیم میده. یازده فصل در این کتاب اومده که ابتدای کتاب خیلی مختصر در یکی دو خط توضیح داده که قراره چی گفته بشه و من همون رو اینجا می‌نویسم تا بیشتر با فصول کتاب آشنا بشید:

«در فصل نخست، توضیح می‌دهیم که اختلاف نه تنها سالم است، که برای رشد و تحول فرد ضرورت دارد. ما طی این فصل به شواهدی پژوهشی اشاره می‌کنیم که نشان می‌دهد چگونه فرایند ناهمسویی و ترمیم در رشد انسان نقشی مرکزی ایفا می‌کند. در فصل دوم به واکاوی اهمیت نقص می‌پردازیم و از انتظارات فرهنگ معاصر راجع به کمال سخن می‌گوییم. در فصل سوم نشان می‌دهیم که چه چیزی به احساس امنیت برای استقبال از آشفتگی یا بالعکس، هراس از بی نظمی‌ها منجر می‌شود. طی فصل چهارم، عمدتاً به دوگانه انگاری نادرست زیست‌شناسی در برابر محیط یا همان طبیعت در مقابل تربیت می‌پردازیم. در این بخش توضیح می‌دهیم که چگونه حس شما از خویشتن‌تان و توانایی‌تان جهت صمیمیت‌ورزی از ثانیه به ثانیه تعاملات روابط آغازینتان تأثیر می‌پذیرند و در طول عمر به واسطه روابط تازه‌تان تداوم می‌یابند. در فصل پنجم نگاهی نو به تاب‌آوری خواهیم داشت و نشان خواهیم داد که تاب‌آوری نه صفتی ذاتی یا واکنشی به ناملایمات، بلکه کیفیتی است که در هنگام مواجهه هر کدام از ما با لحظات پرشمار ناهمسویی و ترمیم در تعاملاتمان رشد می‌کند. در فصل ششم نشان می‌دهیم که چگونه الگوهای تکرار شونده تعاملات (بازی‌ها) به احساس تعلق در خانواده، محل کار و فرهنگ به عنوان یک کل یاری می‌رسانند. در فصل هفتم نشان می‌دهیم که تکنولوژی چگونه می‌تواند این بازی‌ها را به شکل ترسناکی دستخوش تغییر کند و با کمک پارادایم چهره‌ی سرد راجع به مدیریت و پذیرش این تغییرات پیشنهادهایی ارائه می‌دهیم. در فصل هشتم روشی نو و متفاوت برای اندیشیدن در مورد رنج هیجانی ناشی از قطع روابط پیشنهاد می‌کنیم. در فصل نهم نشان می‌دهیم که چگونه افراد با کمک فضا و زمان حاصل از تعاملات پرشمار تازه، مجالی برای خلق معانی نو می‌یابند. در فصل دهم به خطر قطعیت و چسبیدن به پاسخ‌های ساده می‌پردازیم، ما طی این فصل ارزش عدم قطعیت را در تسهیل رشد و تحول فردی نشان می‌دهیم. در نهایت در فصل یازدهم، مدل پیشنهادی‌مان را به بیماری‌های اجتماعی کنونی بشر پیوند می‌زنیم و نشان می‌دهیم که پارادایم چهره‌ی سرد چگونه می‌تواند به اجتماعات و به طور کلی جوامع در مسیر دستیابی به امید و تاب‌آوری یاری رساند.»

در مجموع کتاب خوبی بود اما خیلی از نتایج و موارد مطرح شده برای من تکراری بود با این تفاوت که در این کتاب از مسیر متفاوتی به اون نتیجه رسیده بود، از مسیر پارادایم چهره‌ی سرد.ه
      
34

2

(0/1000)

نظرات

تاکنون نظری ثبت نشده است.