یادداشت زینب صادقپور
1401/8/25
اولین رمان نینا سیگل، که به تازگی در ایران ترجمه شده، رمانی تاریخی است با محوریت یکی از نخستین شاهکارهای رامبرانت، کلاس تشربح دکتر نیکولاس تولپ. سیگل کوشیدهاست تا با ادغام حقایقی که از نقاشی رامبرانت در دست است و تخیل خودش روایت درونی تابلو را کشف کند و الحق که در این مسیر موفق ظاهر شدهاست. او به طرز خلاقانهای در بازسازی آمستردام 1632 موفق بوده و روایتی گیرا و پرکشش از دل نقاشی رامبرانت بیرون کشیدهاست. سیگل برای تحقیق و نگارش این اثر 6سال زمان صرف کرده و تمام این زمان را در آمستردام گذراندهاست. هماهنگی و انسجام روایتهای مختلف داستان در پسزمینهی آمستردام قرن هفدهم نشان میدهد او از این 6سال به نحو احسن بهره بردهاست. کلاس تشریح دکتر تولپ 27 بخش مجزا دارد که با اعداد رومی شمارهگذاری شدهاست. فصول ابتدایی و انتهایی کتاب راوی سوم شخص مفرد دارد اما فصول میانی کتاب، هریک از زبان یکی از شخصیتهای کتاب و به شیوهی اول شخص روایت میشود رامبرانت جوان از سوی انجمن جراحان شهر آمستردام سفارش گرفتهاست تا از کلاس تشریح دکتر تولپ تصویر بردارد. این کلاس که در آخرین روز ژانویه برگزار میشود مصادف شدهاست با روز دادخواهی. روزی که در آن مجرمین را به سزای عملشان میرسانند و یان فچت که به نوعی دستیار دکتر تولپ است باید پس از مراسم اعدام پیکر یکی از اعدامیان را برای جلسهی تشریح به ساختمان انجمن جراحان ببرد. قصه از زبان این شخصیتها و همچنین شخصیتهای دیگری روایت میشود و بهسان یک کلاژ آهستهاهسته پشتپردهی اثر مشهور رامبرانت را اشکار میکند. سیگل کوشیده است تا فضای اجتماعی و همچنین محیط علمی هلند در قرن هفدهم را بازنمایی کند. در کلاس تشریح دکتر تولپ هم از جنگهای فرقههای مختلف مسیحی صحبت میشود و هم از دغدغههای علمی رایج آن عصر، مثل اینکه روح آدمیزاد دقیقاً کجای آدمیزاد است. از چهرههای علمی و هنری برجستهای نام برده میشود که همزمانی زیست این بزرگان شما را متعجب خواهد کرد. همچنین به تناسب موضوع به نقاشیهای دیگر رامبرانت هم ارجاع داده میشود. پرداختن به مسائل و جزئیات تاریخی بیتکلف و دقیق است و به فضاسازی اثر کمک کردهاست. نثر سیگل خواناست و شما را به دنبال خود میکشاند. او برای توصیف موقعیتها از تشبیههای مفصل و پرجزئیاتی استفاده کردهاست که تصویر مکان یا حالت افراد را برای شما عیناً مجسم میکند. علی جمالیپور کلاس تشریح دکتر تولپ را به فارسی برگرداندهاست. نثر فارسی کتاب روان و گویا و قابلفهم است. او تلاش کردهاست تا بیشتر از واژههای فارسی استفاده کند و اتفاقاً کاربرد بعضی کلمات کهن فارسی در متن باعث شدهاست تا نثر فارسی با موضوع تاریخی رمان هماهنگی پیدا کند، کلماتی مثل منخرین، ترنجیدن و افگار. همچنین در بخشی از کتاب از ترکیب تختهبند تن استفاده میکند که متعلق به یکی از غزلهای حافظ است یا در ترجمهی یکی از دیالوگها عبارتی از اخلاقالاشراف عبید زاکانی را به کار بردهاست. در ارجاع به پانویسها سلیقهای عمل شدهاست و ظاهراً معیار مشخصی برای این امر وجود نداشتهاست. برخی موضوعات در پانویس توضیحاتی دارند اما موضوعاتی مشابه بدون پانویس رها شدهاند. هیچیک از اسامی خاص نیز آوانگاری نشدهاند. ایرادهای ویراستارانهی مختصری هم وجود دارد که امیدوارم در چاپهای بعدی اصلاح شود.
(0/1000)
نظرات
تاکنون نظری ثبت نشده است.